قاپیدن فرصت ها و یافتن رگه های طلا
در یک معدن طلا، شمش های طلا در قفسه ها چیده نشده اند! رگه های طلا مخلوط با سایر سنگ ها و مواد پنهان
در یک معدن طلا، شمش های طلا در قفسه ها چیده نشده اند! رگه های طلا مخلوط با سایر سنگ ها و مواد پنهان
همیشه اولش فکر می کنیم نمی شود. از همان اول انتظار داریم همه چیز با اندکی تلاش خوب پیش برود. اوضاع بر وفق مراد باشد
خسته نمی شوی و همه ی دیوار ها را برای رسیدن به آنچه می خواهی بالا می روی. این همه تلاش برای چه؟ کوشش و
خیلی از اوقات همه چیز قرار نیست مطابق ذهنیات ما پیش برود. ما باید یاد بگیریم که هر بار اگر آنچه می خواستیم را بدست
مهارت های بسیاری در درون ما وجود دارد. آیا به تمام مهارت ها و استعداد های درونیمان آگاه هستیم؟ همین ناآگاهی باعث می شود ندانیم
راحت بودن با تنهایی با وابسته نبودن رابطه ی مستقیم دارد و به این معناست که بتوانیم در هر شرایطی روی خودمان حساب کنیم و
زندگی ما مزرعه ای ست که روزی دانه ای در آن می کاریم و ماه ها و سال ها برای رشدش صبر می کنیم. نور
نفهمید کجا دارد می رود. فقط رفت و در خودش گم شد. در خودت که گم شوی هیچکس نمی تواند نجاتت دهد. اما اگر در
عیبی ندارد اگر باختی، شکست خوردی یا حس کردی یک چیزی در وجودت دارد اذیتت می کند شاید این ها دارد به تو می فهماند
آیا تا به حال به یک طناب نامرئی فکر کرده ای، طنابی که می توانی با گرفتن آن به بالا بروی؟ به نظرت برای اینکه
در یک معدن طلا، شمش های طلا در قفسه ها چیده نشده اند! رگه های طلا مخلوط با سایر سنگ ها و مواد پنهان
همیشه اولش فکر می کنیم نمی شود. از همان اول انتظار داریم همه چیز با اندکی تلاش خوب پیش برود. اوضاع بر وفق مراد باشد
خسته نمی شوی و همه ی دیوار ها را برای رسیدن به آنچه می خواهی بالا می روی. این همه تلاش برای چه؟ کوشش و
خیلی از اوقات همه چیز قرار نیست مطابق ذهنیات ما پیش برود. ما باید یاد بگیریم که هر بار اگر آنچه می خواستیم را بدست
مهارت های بسیاری در درون ما وجود دارد. آیا به تمام مهارت ها و استعداد های درونیمان آگاه هستیم؟ همین ناآگاهی باعث می شود ندانیم
راحت بودن با تنهایی با وابسته نبودن رابطه ی مستقیم دارد و به این معناست که بتوانیم در هر شرایطی روی خودمان حساب کنیم و
زندگی ما مزرعه ای ست که روزی دانه ای در آن می کاریم و ماه ها و سال ها برای رشدش صبر می کنیم. نور
نفهمید کجا دارد می رود. فقط رفت و در خودش گم شد. در خودت که گم شوی هیچکس نمی تواند نجاتت دهد. اما اگر در
عیبی ندارد اگر باختی، شکست خوردی یا حس کردی یک چیزی در وجودت دارد اذیتت می کند شاید این ها دارد به تو می فهماند
آیا تا به حال به یک طناب نامرئی فکر کرده ای، طنابی که می توانی با گرفتن آن به بالا بروی؟ به نظرت برای اینکه
آخرین دیدگاهها