نتیجه ی تلاش ها

همیشه اولش فکر می کنیم نمی شود. از همان اول انتظار داریم همه چیز با اندکی تلاش خوب پیش برود. اوضاع بر وفق مراد باشد و از این دست حرف ها. وقتی از نشدن حرف می زنیم دیگر کاری هم برای خودمان انجام نمی دهیم. یک جا می نشینیم و منتظریم کسی بیاید و بگوید بلند شو، می شود.

اگر کسی نباشد به ما این حرف را بزند، آنوقت همینطور علاف باید بمانیم؟ آیا همیشه کسانی هستند که حواسشان به ما باشد؟ شاید یک وقت کسی باشد و ما را ببیند که گوشه ای کز کردیم، درست شبیه یک مرغِ کُرچ.

البته آن مرغ روی تخم ها می نشیند و دارد کار مفیدی انجام می دهد اما ما چطور؟ پس فکر کردن به این که نمی شود و نمی توانم را باید دور بیندازیم و به جایش دست به کار شویم و تلاش کنیم تا بالاخره یک جایی از کار ناگهان ایده ها سرازیر شوند و کسی ما را ببیند، با ما آشنا شود.حتی یک روز بگوید تو باعث شدی که من نوشتن را شروع کنم یا بروم هنر و مهارتی را بیاموزم.

سایت مانند بچه نیاز به مراقبت دارد

اگر من یک سال پیش به ساختن و داشتن سایت توجه نمی کردم، امروز حدود سیصد یادداشت نداشتم. هنوز هم سایتم نوپاست اما آیا یک بچه یک ساله از نوزاد بزرگتر نیست؟ کار های بیشتری نمی تواند انجام دهد؟

پس تمام حرف هایی که درباره ی نشدن هست را از سرت بیرون بریز و رها کن. برو و کاری انجام بده تا نوزاد صفر ساله ات، چند ساله شود و به بلوغ برسد.

وقتی به بلوغ رسید تازه می فهمی مستمر کار کردن یعنی چه. بله به بلوغ رسیدن هم مشکلات خاص خودش را دارد. ممکن است روی صورتش جوش هایی بنشیند، بی اعصاب شود و دلش نخواهد به پر و پایش بپیچی. اما تو همچنان باید برای سایتت یادداشت بنویسی و در مقابل پرخاش های او گارد نگیری.

سعی کنی آرام اش کنی. هر سن و سالی رفتار های خاص خود را می طلبد پس انتظار نداشته باش بچه ات که سایتت است، سر یک سال رشد آنچنانی داشته باشد و تو را به مقصد برساند بلکه همه چیز قدم به قدم باید طی شود.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *