میتوان ساعتها با کلمات و مفهومی که در درونش نهفته است خلوت کرد. اگر هر روز با کلمهای خلوت کنیم و هر چه دربارهی آن به ذهنمان میرسد بنویسم تازه میتوانیم بگوییم اندکی با آن کلمه آشنا شدیم. مگر میشود نویسنده باشی و با کلمات رفیق نباشی. چندیست که دلم میخواهد بیشتر با کلمات و زبان خودم را درگیر کنم و از رازهای مگویشان پرده بردارم. خودت را دست کم نگیر شاید تو آن کسی باشی که میتواند پرده از واژهای بردارد و معنای ویژه و تازهای به آن بدهد.
اول از همه با آن کلمه جمله میسازیم تا حضورش در جملات مختلف را ببینیم.
- آسمان برای آنکه خوشحالمان کند لباس آبی به تن میکند.
- چگونه میتوان به آسمان فهماند که دلمان میخواهد رویش قدم بزنیم.
- وقتی زمین تنگ میشود رو به سوی آسمان میبریم.
- کاش در آغوش آسمان اندکی طعم آسودگی را میچشیدیم.
- زمانی آسمانی میشوی که از زمین دل کنده باشی.
- به جای آدمها، منت آسمانی را میکشم که هیچوقت خودش را ازمان دریغ نکرده و همیشه سقف بالای سرمان بوده است.
- آسمان، سقفی که تا بینهایت ها ادامه دارد.
- کاش هر وقت که دلمان گرفت به سوی آسمان پرواز میکردیم.
- عجیب است که با وجود راهی به وسعت آسمان باز هم دلمان را به زمین خوش کردیم.
- آسمانی شدن آسان نیست تا وقتی که بفهمیم برای چه کاری به زمین فرستاده شدیم.
- گاهی به حال کبوتری که در دل آسمان پرواز میکند غبطه میخورم.
- وقتی دلم از زمینیها میگیرد نگاهم به سمت آسمان متمایل میشود.
-
زمانی که خدا آسمان را بوجود آورد میدانست که زمین برای بندگانش کافی نیست.
- آسمان هفت طبقه دارد و ما هنوز دستمان به طبقهی صفرم آن هم نرسیده است.
- صدای آههای طولانی آسمان را میشنوی؟ دارد برای زمینیان اشک میریزد.
- وقتی ابرهای بزرگ و پنبهای سراسر آسمان را میگیرند دلت میخواهد یک نیروی جاذبه تو را به آنجا بکشاند تا دمی بر روی ابرها بیاسایی.
- وقتی دل آسمان میگیرد به ابرها دستور میدهد تا به زمین ببارند.
- راستی تا به حال به این فکر کردی که چرا وقتی از آسمان باران میبارد ما خوشحال میشویم؟
- چرا گریههای آسمان برایمان شادیبخش است؟
- آدمیان برای رسیدن به آسمان هواپیما را اختراع کردند.
- چه چیزی در دل آسمان پنهان است که تا این اندازه بهمان امید و آرامش میبخشد.
- سوغاتی آسمان برای ما، اشکهایش است.
- من آن ستارهای هستم در دل آسمان که بیتاب رسیدن شب است.
- خورشید در آغوش آسمان به دنیا نور میپاشد.
آسمان و زمین، عاشق و معشوقاند
آسمان چنان بیانتهاست که وقتی در آن غرق شوی میفهمی چیزی در این دنیای بزرگ نیستی. یک قطرهای که میخواهد قدمی بزرگ در زمین بردارد تا وقتی دستش به آسمان هفتم رسید همه به بودنش افتخار کنند. حتمن وقتی هواپیما سوار شدید به عظمت آسمانها بیشتر پی بردید. اینکه خانههای روزی زمین شبیه قوطی کبریت یا حتا کوچکتر از آن دیده میشدند. پس برای چه داریم اینگونه میجنگیم و به سر و کلهی هم میزنیم. چرا اندکی از خود فاصله نمیگیریم تا درونمان را بهتر ببینیم. فکر کن یک زاویهی بیرونی برای دیدن خود داشته باشی چقدر به درونت آگاهتر میشوی. زمانی میفهیم که دیگر در زمین جایی برای ما نیست دلمان میخواهد همچون پرندهای به سوی آسمان پرواز کنیم و در ابدیت گم شویم. سوار ابرها شویم و در سراسر آسمان بگردیم.
به خورشید و ماه و ستاره سر بزنیم و ازشان بپرسیم آسمان جای خوبی برای زندگیست؟ میدانم آنها هیچوقت جوابی بهمان نمیدهند چون جواب این سوال روشن و واضح است. هر چند گاهی زمین هم به حال آسمان غبطه میخورد. راستی وسعت زمین و آسمان به یک اندازه است؟ تازه این سوال برایم پیش آمد.
آها فهمیدم آسمان بزرگتر از این حرفهاست. چون زمین فقط یک سیارهی کوچک است ولی آسمان در سراسر این دنیای با عظمت ادامه دار است و کهکشانها را در بر میگیرد.
اگر آسمان یک شخصیت بود حتمن خیلی آرام، ملیح، مهربان، سخاوتمند، بیادعا، مثبت، پرانرژی و امیدوار بود. البته ممکن بود گاهی خشمگین هم شود اما همچنان زیبایی در وجودش پایدار بود.
چشمهای بارانی
ابرها که ساکنین آسمان هستند گاهی در حال گذر از آسمان به هم برخورد میکنند و این موجب خشمی در آسمان میشود برای همین رعد و برق رخ میدهد. درست زمانی این اتفاق میافتد که آسمان لباس خاکستری به تن میکند. انگار غم عالم روی سینهاش سنگینی میکند. گاهی چنان بغضی در گلو دارد که هیچجوره فرو خورده نمیشود برای همین مجبور میشود به ابر چشمانش دستور دهد که ببارند تا دلش آرام گیرد.
شاید بخاطر همین است که وقتی آسمان غصهدار میشود ما نیز دلمان میگیرد. وقتی باران میبارد دل ما هم اندکی سبک میشود. ما با یک نخ نامرئی به آسمان وصلیم برای همین پدیدههایی که در درونش اتفاق میافتد روی ما هم تاثیری هر چند اندک میگذارد. اما گاهی با همین اشکها خوشحال هم میشویم چرا که زمین نیاز مبرم به آب دارد پس بارشی از این جنس به نفع ماست.
اما حالا که دارم فکر میکنم با خود میگویم چرا باید با اشک آسمان حس خوبی پیدا کنیم؟ پس انسانیتمان کجا رفته؟ البته برای قانع سازی خویش میتوانیم این اشک و گریهها را به سخاوتمندی آسمان ربط دهیم و بگوییم او برای زمین حاضر است اشک بریزد چون نمیتواند خشکیهایش را تحمل کند. میخواهد زمین تا همیشه تر و تازه بماند و گیاهان زیادی از وجودش برویاند. و اینگونه است که عشق میان زمین و آسمان مشخص میشود.
هر چند از هم دورند و هیچوقت دستشان به یکدیگر نمیرسد اما همین اشکهای شوق یا دلتنگی، نقطهی پیوندیست تا آن دو را سرشار را شوق کند. تصور کن اشک معشوق زمین بایر عاشق را سرسبز کند و چه شوری در هستی برپا میشود.
ضربالمثل دربارهی آسمان
- تفاوت از زمین تا آسمان است.
از این اصطلاح زمانی استفاده میکنند که میخواهند فاصلهی دو چیز را بیان کنند.
- آسمان به زمین بیاید زمین به آسمان برود
معنی این ضرب المثل، یکدندگی و لجاجت بر سر انجام کاری یا داشتن عقیدهای. - از آسمان به زمین میبارد
توانگران به نیازمندان چیزی عطا میکنند نه نیازمندان به ثروتمندان.
- از عرش تا فرش
از آسمان تا زمین و هر چه در آنها است.
- آسمان جٌل
مفلس و بیپول و درویش مآب و در عین حال بیخیال و آسانگیر.
- آسمان سوراخ شده فلانی یا فلان چیز ازش افتاده
اشاره به تعریف بیجا و بزرگ نمایانه از کسی یا چیزی تا حد بیهمتا جلوه دادن آن. کنایه از کسی که برای خودش بیشتر از اندازه ارزش و اعتبار قائل است.
- آسمان که به زمین نیامده
طوری نشده، اتفاقی نیفتاده.
- به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
در همه جا مشکل و گرفتاری وجود دارد و وضع به همین منوال و اوضاع زندگی به همین ترتیب است و فرق چندانی نمیکند.
- تو هفت آسمان یک ستاره نداشتن
کنایه از بد شانس و بیچاره و بی پول.
- میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است
اشاره به دوچیز ظاهرن مشابه که از نظر ارزش و منزلت تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشند.
- اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش به آسمان میرسید !
- عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بستهاند
2 پاسخ
خیلی عالی بود. راستی چرا وقتی دل اسمون میگیره ما خوشحال میشیم؟
ممنونم ازت لیلای عزیز. چون زمین تشنگیش برطرف میشه 🙂