ماجراجویی شگفت‌انگیز

بزرگترین ماجراجویی که می‌توانی دنبال کنی این‌ است که رویاهای خود را زندگی کنی.

(اپرا وینفری)

در کتاب نقشه‌هایی برای گم شدن می‌خواندم که ویرجینیا ولف همیشه خودش را به نوعی گم می‌کرد. در واقع می‌خواست به جاهایی برود که برایش ناشناخته است. مکان‌هایی که او را از تمام چیزهایی که تا به آن لحظه داشت دور می‌کردند. کشف مسیرها و راه‌های جدید برایش هیجان‌انگیز بود و ماجراجویی را به نحوی دوست داشت.

شاید دلیلش این بود که او شخصیتی درونگرا داشت و البته نویسنده بودنش باعث میشد که اینگونه از همه چیز دور بماند تا ایده‌هایی خاص و منحصر به فرد سراغش برود. شاید الهام‌ها در مناطقی متفاوت با سرعت بیشتری به سمتمان بیایند. کشف چیزهای جدید به ما دستی می‌دهند که شاید هیچوقت کسی اینگونه بهمان محکم دست نداده و استخوانمان را آنگونه به درد نیاورده باشد.

این درد ما را وارد مسیر جدید می‌کند. ممکن است در آن مسیر غریبه گم شویم . و همین گمگشتگی ایده‌های بکری را از اعماق وجودمان بیرون می‌کشد.

به خودت که می‌آیی نمی‌دانی برای چه آنجا هستی و این می‌تواند در عین ترسناک بودم هیجان انگیز هم باشد و تو به یک ماجراجویی دعوت می‌شوی که هیچکس در آن حاضر نشده است جز تو که به دعوت خودت پشت میزی پر از خرت و پرت و چیزهای کهنه حاضر شدی تا از میان آن همه چیزی که به دردت می‌خورد را پیدا کنی. کلمه‌ی ماجراجویی همیشه برایم جذابیت خاصی داشته است. وقتی این کلمه را جایی می‌خوانم یا می‌شنوم یاد کسی می‌افتم که کوله‌ای روی دوشش هست و لباسی رنگی رنگی و نسبتن متفاوت و عجیب به تن دارد. انگار او با تمام طبیعت و جهان دوست است و می‌خواهد تک تکشان را کشف کند. هراسی از باد و توفان و تنهایی و گم شدن ندارد.

ماجراجو باش

ماجراجو باید نترس و دلیر باشد. به دل هر چیز بزند و هیچگاه برای رفتن به مسیرهای ناشناخته دل دل نکند و رنگ رخش زرد و کبود نشود بلکه بخاطر هیجانی که قرار است در آن مسیر تجربه کند سرخی زیر پوستش بدود. شب و روز هم نداشته باشد. اما کاش این فردی که در ذهنم هست دختر باشد. البته من هیجوقت به جنسیتش فکر نکردم اما چقدر خوب است خودم باشم.

ماجراجویی برایم جذاب است اما چندان آدم شجاعی نیستم. ریسک نمی‌کنم تا وارد مسیرهای بی‌هیاهو و خلوت شوم. انگار حس می‌کنم خطری در کمین است و برای همین دوری می‌کنم. اما این روزها تلاشم این است که شجاعت را تمرین کنم و همان آدمی شوم که می‌خواهم.

ویژگی آدم‌های ماجراجو چیست؟ چگونه به همچین شخصی تبدیل شدند؟ در واقع چه باعث شد همچین شخصیتی داشته باشند؟

خیلی دلم می‌خواهد در سفر ماجراجویی‌ام به ایده‌های بکری برسم و هر چه می‌بینم را در دفترچه‌ام یادداشت کنم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *