خواندنِ واقعی یعنی دوباره خواندن

-چه از ذهنت می گذرد؟داری به این فکر می کنی که کی کتابخانه ات پر از کتاب های دوست داشتنی می شود؟

– بله، اما داشتم به این هم فکر می کردم که هر چه کتاب بخوانم تعهدم هم نسبت بهشان بیشتر می شود.

وقتی بعضی کتاب ها را یادم نیست و حتی سر یک ماه موضوعشان را فراموش می کنم. باید بهشان قول بدهم تا دوباره سر وقتشان بروم. بعضی کتاب ها لیاقت این را دارند که بار ها خوانده شوند. گویا واجب است چون یک بار خواندن چیز زیادی را به ما یاد نمی دهد و فقط یک آشنایی اولیه برای ماست.

-پس داری کم کم عادت می کنی که کتاب ها را چند بار بخوانی.

– توی این ماه باید یک کتابی را انتخاب کنم و برای بار دوم آن را بخوان. به نظرت خوب است هر ماه یک کتاب را دوباره خوانی کنم؟

-خیلی هم عالی اما حواست باشد فقط این کارت برای رفع تکلیف نباشد . خشک و خالی خواندن کافی نیست. باید بخوانی و بفهمی و یاد بگیری. بخوان و بدان بالاخره همین کتاب ها نجاتت خواهند داد. دستت را می گیرند و از ورطه ی جهل و نادانی بیرون می کشند و در نوشتن نمونه های خوب یاری ات می کنند.

به قولی در رابطه با موضوعات مختلف ما می توانیم با کتاب ها یک تیم خوب و جامع تشکیل دهیم. با هم چیز هایی را یاد بگیریم.

– خیلی خوب و هیجان انگیز است. این پیشنهاد را فراموش نخواهم کرد .باید همیشه در کنار کتاب های تازه سری به کتاب های خوانده شده هم بزنم.

 

مطالب مرتبط

2 پاسخ

  1. فکر می کنم کسی که کتاب خواندن برایش جدی باشد دیر یا زود به این نتیجه می رسد که باید بعضی از کتاب هارا چندبار بخواند یا به قول شما ماهی یکبار سری به آن ها بزند .بنده هم مدتی است که به همین شیوه عمل می کنم کتابی را که تمام کردم کنار نمی گذارم و دوباره آن را بازخوانی می کنم وهمزمان کتاب جدیدی دست می گیرم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *