صداها چگونه از تصویرها تبعیت میکنند؟
این سوال را پرسید و مرا به فکر واداشت. صدایی که ضربان قلب را به تصویر میکشد، که حجمی گسترده از مشتهای گره کرده را از آن درمییابی. صدایی که گوش خراش است. صدای دعواهایی که دل را به لرزه در میآورد. صدایی که ایجاز تاریخی سوزان را مستقیم به قلبمان میکشاند. صدای غرش آسمان و صدای دلهایی که با کلماتی میشکنند.
البته گاهی هم تصویرها از صداها تبعیت میکنند. و صدایی آدمی را به آرامش فرامیخواند. غوغایی کرکننده و هزارسویه به سمتت فوران میکند. خیال کن که دماوند خاموش، به شوقِ آتشفشانی گرفتار شد.
صداها تمامن تصویر سازند. بدون صداها هم میتوان تصویر ساخت اما اندکی مشکل است.
و صدایشان که بَرآمد دلم از جا کنده شد. چنان یاغی، پرخروش و خوفانگیز بود که پاهایم مرا به فرار کردن دعوت کردند. باید میرفتم، همچو بادی که به سرعت همه چیز را دگرگونه میکند. میخواستم شیای باشم در پوششی از مخمل سبز تا کسی نتواند مرا پیدا کند. کاش میتوانستم جادو کنم. شبیه کارتونهای دوران کودکی به یک آدم کوچولو یا یک شی سخنگو بدل شوم و دوباره هر زمان که خواستم به اصل خویش برگردم. باید خود را از تن دریا دریا آب بیرون میکشیدم.
تمرین نوشتن با آهنگ بیکلام
با صداها یاد تمرینی برای نوشتن افتادم. تا به حال همراه آهنگ بیکلامی دست به قلم شدید؟ آن صدا و آهنگ شما را به کجا برد؟ برایتان جالب نبود که آهنگ دارد فضایی را در ذهنتان مجسم میکند؟ انگار آهنگها و صداها در بطنشان، تصویری نهفته است و هر کدام از ما شاید تصاویر مختلفی را ببینیم.
هیچوقت ممکن نیست که یک آهنگ فقط یک تصویر در ذهن همه بسازد بلکه برای هر شخص چیزی را تداعی میکند یا شاید چیزی در خیالتش فعال میشود.
شبیه صحنهای از یک داستان یا فیلم است. حتا میتواند ایدهای برای یک داستان یا رمان هم شود. ذهن ما قدرت بینهایتی دارد، زمانی این را درک خواهیم کرد که بخواهیم از آن بیشتر و بیشتر کار بکشیم و از قوهی تخیلمان فعالانهتر بهره ببریم.
حالا از شما میخواهم با این آهنگ بیکلامی که برایتان میگذارم، متنی بنویسید و از من دعوت کنید تا آن را بخوانم و حظ ببرم از تصویری که با این صدا ساختید.
8 پاسخ
زهرا جان مرسی از این متن زیبایی که نوشته بودی. لذت بردم و با اهنگی که گذاشته بودی هم یک متن نوشتم. خیلی خوب نشده ولی چون گفته بودی ازت دعوت کنیم به خوندنش برات می گذارمش
من آنجا هستم. در خدنگ زار، در بلندیهای بادگیر. نشستهام پشت میز و گلدوزی می کنم بی حرف. مادر و خواهرم هم گلدوزی می کنند. پدر از مرد جوانی می گوید که به تازگی همسایه مان شده است. قلبم پر از نور می شود. پروانهها به رقص در می آیند. رقصی در بلندای بادگیر، گونههایم سرخ میشود. خوب است که همهمان سرمان به گلدوزی گرم است. نقشی از درختهای همیشه سبز را روی پارچه سفید میاندازم. دخترها جهازشان را خودشان گلدوزی میکنند. من میخواهم همه پارچههایم به رنگ سبز باشد. میخواهم تا ابد در آن دشت وسیع بیانتها کنار دریاچه زندگی کنم.
ممنونم لیلای عزیز، خوشحالم که دوستش داشتید.
من با آهنگ، متنی که نوشتید رو خوندم خیلی حس خوبی داشت. چقدر قشنگ نوشتید. حتمن ادامشو بنویسید.
مرسی از تشویقت به نظرم بد نیست روش کار کنم
👌❤❤
نسمی خنکی در حال وزیدن است.
دخترکی زیبا کنار رودخانه نشسته روی سنگی نشسته و پاهایش را تکان تکان میدهد.باد زلفهای زیبایش را شانه میکند.
شر شر ملیح آب را میتوان شنید.
پروانه های سفید و آبی به دور دختر در حال پروازند.
دختر در حال ساختن تاجی از گل است.
لبخند زیبایی روی لبهای دخترک نقش بسته…
عزیزم من آنلاین نوشتم . چه موسیقی خوبی بود.
زهرا جان یه بار اومدم با موسیقی بتهون یکی هست آروم بعد تند میشه، اولش یه فضای آروم ساختم بعد داشتم همون فضا رو قشتگ متشنج میکردم.
باید بازم امتحان کنم با موسیقیهای مختلف
برای خلاقیتو خیال پردازی خوبه. (انگشت شست روی اشاره)
خیلی قشنگ بود. جالبه ذهن هر کدوممون به موضوعاتی که تقریبن شبیه به هم هستن اشاره کرده.
آره عالیه. من بعضی وقتا که نمیدونم چی بنویسم این تمرین رو انجام میدم.
«صداها تمامن تصویر سازند». چقدر این جمله رو دوست داشتم.
صداها زندگی سازند. صداها نقش بسیار مهمی توی زندگی من دارن. صداها، ریتمها، اوج و فرود نتهای موسیقی.
سطر اول نوشته بودی:
صدایی که ضربان قلب را به تصویر میکشد.
این جمله من رو یاد استاد وحید اسداللهی (پدر ریتم ایران) انداخت. به گفتهی برادرشون توی کودکی سعی میکردن ضربان قلب مادرشون رو با ناغارا بنوازن. حرف از ناغارای عزیزِ دلِ من شد. پس بذار بگم که این ساز دوست داشتنی همه قلب منو قبضه کرده.
خیلی روان و تمیز مینویسی. هر وقت نوشتههاتو میخونم ترغیب میشم برم بنویسم.
آره زهرا من هفتاد درصد موارد با گوش دادن به موسیقی کلام متنهامو مینویسم. واسه همهین همیشه توی آهنگسرا پلاسم. همین الانم دارم آهنگ لوفای خیالانگیز رو از آلبوم Weightless گوش میکنم.
از نظر من موسیقی یه ربایندهی قویه واژگانه.
چه جالب تا حالا اسم ناغارا رو نشنیده بودم. میرم دربارش سرچ میکنم حتمن.
عزیییزم، چقدر خوشحالم که به دلت میشینن و قصد بلند شدن هم ندارن.
خیلی عااالیه. وویی مرسی برای معرفی آهنگ بی کلام. برم گوش بدم.