چگونگی بوجود آمدن زبان| آنچه خواندم

وقتی صحبت از چگونگی بوجود آمدن زبان و کلمات و خاستگاه‌های زبان می‌شود، با شور و شوق چشم‌ها و گوش‌هایم را تیز می‌کنم و دلم می‌خواهد تمام منابع و پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام شده را بخوانم. اینکه بفهمم اصلن چطور شد که اجدادمان تلاش کردند تا زبانی مشترک پیدا کنند و نیازهایشان را برطرف کنند بسیار جذاب و تامل‌برانگیز است.

در این پست نکات جالبی که در مطالعاتم به آن رسیدم را قرار می‌دهم تا شما هم آگاه شوید.

  • زبان، آنچه همه ما چنان در آن غوطه‌وریم که ماهی در آب، و باز سوالاتی درباره آن داریم، مثل «چند زبان در دنیا هست؟» یا «چرا زبان‌ها می‌میرند؟» یا «حیوانات هم حرف می‌زنند؟» هر ساله کتاب‌های قطوری درباره این موضوعات منتشر می‌شود، که احتمالن بعضی از آن‌ها تخصصی یا کسل‌کننده است و شاید هم مخاطب آن‌ها معدودی دانشگاهی باشند.

لهجه و گویش

  • زبان به معنی زبان معیار یا زبان رسمی دولت و رادیو و تلویزیون هر کشور و لهجه گونه‌ای بی‌پیرایه‌تر است که از منطقه‌ای به منطقه دیگر تفاوت می‌کند و مثل زبان گویندگان رادیو آن را یک جور تلفظ نمی‌کنند. به دلایل غیر زبانی، و معمولن به دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک، تماسل بر این است که گوناگونی زبانی را «لهجه» بنامند، نه «زبان».

 

  • از دیدگاه زبان شناختی، هیچ لهجه‌ای ذاتن برتر از دیگری نیست، از این رو، هیچ لهجه‌ای را نمی‌توان شایسته‌تر از لهجه دیگر شمرد و به آن زبان اطلاق کرد. زبان را می‌توان گروهی از لهجه‌های مربوط به هم تلقی کرد.

انسان و حیوان

یکی از تفاوت‌های جسمی انسان جدید با دیگر حیوانات، حتا شامپانزه‌ها و انسان‌های نخستین، که بسیار تعیین‌کننده به نظر می‌رسد، حنجره فروافتاده است. سگ‌ها می‌توانند غذایشان را در چند تکه ببلعند، اما نمی‌توانند حرف بزنند. ما می‌توانیم حرف بزنیم، اما اگر غذا در گلویمان گیر کند ممکن خفه شویم.

توانایی انسان در تولید صداهای زبان پاداشی اضافی نیست که آن قسمت از بدن ما که برای نفس کشیدن و جویدن و بلعیدن درست شده به ما عطا کرده باشد؛ درست برعکس، حنجره فروافتاده (با تغییرات لازم در حلق و دهان)، در قیاس با کارایی معمول دهان و گلوی حیوانات، نقص به شمار می‌آید، اما با در نظر گرفتن همه جوانب، این نقص به ارزش بی‌مانند سخن گفتن می‌ارزد که سبب بقای بشر می‌شود.

 

آدم و حوا به چه زبانی حرف می‌زدند؟

  • این زبان مسلمن انگلیسی نبود، چون زبان انگلیسی به نسبت جوان است. همچنین هیچ یک از زبان‌های دیگر جهان هم، که آن‌ها را زبان‌های کهن می‌شناسیم، نبود، مثل چینی یا یونانی. صرف نظر از اینکه نخستیم کاربران زبان چگونه به وجود آمدند، امروز کاملن پذیرفته شده که انسان، دست کم از پنجاه هزار سال پیش و بلکه بیشتر، به لحاظ فیزیولوژیک قادر به حرف زدن بوده است؛ در واقع، دستگاه صوتی انسان مستعد ایجاد اصواتی پیچیده‌تر از فریادها و غرش‌های همتایان پستاندارش بود.
  • قبل از قرن هجدهم، از نخستین روزهای پیدایش مسیحیت و طی قرون وسطا و نهضت اصلاح دین، آنچه بدیهی پنداشته می‌شد این بود که اولین زبان دنیا همان است که آدم ابوالبشر بدان سخن گفت و این زبان هنوز وجود دارد. در بیشتر این سال‌ها، نامزد اصلی کسب این افتخار زبان عبری بود، دست کم به این دلیل که زبانی بود که تورات به آن نازل شده بود.

تغییر زبان

  • ویژگی زبان آدم در قرون  شانزدهم و هفدهم بحثی به شدت داغ بود، در آن زمان این طور تصور می‌شد که زبانی الاهی یا کامل وجود دارد که لغاتش چنان هماهنگ با اشیایی است که بر آن‌ها دلالت دارند که مردم، بدون نیاز به آموختن معانی، آن را می‌فهمند. اما همه نپذیرفتند که این زبانِ کامل عبری بوده است.
  • زبان همیشه در حال تغییر است. تغییر زبان مثل تغییر شکل ابرهای آسمان اجتناب ناپذیر است. اگر امروز ابری را به شکل شتر ببینیم و بعد برویم پی کارمان و فردا  باز هم همان شکل شتر را در آسمان ببینیم، حتمن یک جای کار اشکال دارد. این امر در مورد زبان هم مصداق دارد. همه زبان‌ها در حال تغییر به زبانی جدیدند.

 

  • تنها تلفظ نیست که در معرض تغییر است، دستور زبان هم تغییر می‌کند.
  • اگر زبان تغییر نمی‌کرد، همه ما هنوز به همان زبان اولیه‌ای سخن می‌گفتیم که وقتی انسان شروع به حرف زدن کرد، در آفریقا سربرآورد. اما، وقتی دسته‌های انسانی نخستین به گروه‌هایی منشعب شد، زبان، در هر جای جدید، به شکلی جدید بروز کرد، با صداهای متفاوت، ترتیب متفاوت قرار گرفتن کلمات و پی‌بندهای متفاوت.

 

زبان پی‌جین

لحظه‌ای را تصور کنید همه کسانی که این مقاله را می‌خوانند زبان بومی‌شان با هم فرق کند و آن مقداری از زبان انگلیسی که بلدند حاصل یکی دو سال تمای با این زبان در جایی از این دنیا و در اوان عمرشان بوده باشد. حال، اگر همه ما در جزیره‌‌‌ی بی آب و علفی، که معروف حضور همه است، گیر افتاده باشیم، عاقلانه‌ترین فکری که به خاطرمان خطور می‌کند این است که تنها راه ایجاد ارتباط با یکدیگر استفاده از همان اندک معلومات انگلیسی‌مان است.

زبانی که این گونه شکل می‌گیرد، آن هم بین مردمی که هیچ یک از زبان بومی خودشان مایه نگذاشته‌اند و مجبور بوده‌اند با استفاده از عناصری از زبانی دیگر که هیچ کدام به آن مسلط نیستند، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، همان است که زبان شناسان به آن پی‌جین می‌گویند. کلمه پی‌جین احتمالن مشتق از کلمه business است که بازرگانان دریای جنوب آن را پی‌جین تلفظ می‌کردند.

  • بیشتر زبان‌های پی‌جین در جزایر بی‌آب و علف شکل نگرفته‌اند، بلکه زمانی به وجود آمده‌اند که سخنگویان زبان‌های دیگر مجبور بوده‌اند به مدد تکه‌پاره‌های زبانی تحمیلی با یکدیگر ارتباط برقرار کند…

 

مطالب مرتبط

2 پاسخ

  1. میدونی زهرا با این یادداشتت چی اومد به ذهنم
    بابا آدم و مامان حوا.
    مامان حوا که کل نجابت زنانه دنیا تو وجودش قل قل میکرده نشسته رو تخته سنگ
    و بابا آدم که قراره دل مامان حوا رو ببره در حال استندآپ کمدیه و مامان حوا هی دستشو میگیره رو دهنش و میخنده و بابا آدم جری تر میشه حرفای خنده دارتری بزنه.
    شوخی که نیست نسل چند میلیارد انسان به این ارتباطه بسته است.

    پر جین به نظرم همون وصله پینه کردن زبونایی که شکسته بسته بلدیم.

    راستی زهراجان درباره خودمو هنوز ننوشتم، اما اتو بیوگرافی طنزمو میتونی بخونی با کودکیم لااقل آشنا بشی :-).
    البته اگه نخونده باشیش . ایموجی چشمک و قلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *