ما در قصه ها زندگی می کنیم

قصه ساز بمان. قصه ها و داستان ها به تو راهی متفاوت را نشان خواهند داد. در هر مسیری بروی کسی هست که داستانی در زندگی اش ممکن است توجه ات را جلب کند.

گاهی دلم می خواهد سوالاتی را لیست کنم و از آدم های اطرافم بپرسم. از آن ها که حس می کنم می شود چیز هایی از زیر زبانشان بیرون کشید. مگر قصه همین روزهایی نیست که در آن در حال زیستن هستیم؟

فراموش نکن همانطور که ماهی بدون آب زنده نمی ماند ما نیز در زندگی بدون قصه ها نمی توانیم زندگی کنیم. حتما می گویی چقدر اغراق آمیز. به نظر من اصلا اغراقی در کار نیست. زمانی که درگیر یک روزمرگی حوصله سر بر می شویم، دلمان می خواهد چیز های جدید را تجربه کنیم. وارد روز های نو و آشنایی با آدم های تازه شویم.

همین یعنی می خواهیم داستان زندگیمان را و مسیری که در حال طی کردنش هستیم، تغییر دهیم. پس همه نیاز به داستان داریم. چون زندگی خودش قصه ایست که بعد ها می توانیم از پستی و بلندی ها، زشتی و زیبایی هایش بگوییم.

حتما برای یک بار هم که شده با خودمان فکر کردیم که در آینده وقتی مرد رویا هایمان را یافتیم و فرزندی از آن خود داشتیم، چه چیزهایی می توانیم به او بگوییم. همه ی ما از جذابیت داستان ها خوشمان می آید. پس چرا دنبال این نیستیم که داستان زندگیمان را جذاب کنیم.

چگونه؟

اول از همه آیا دنبال علاقه ات رفتی؟ آن را یافتی؟ اگر پیدایش کردی ، تازه اول مسیری یا کمی از آن را طی کردی؟ در این مسیر با چه چیزهایی روبرو شدی؟ قطعا اگر در میانه ی مسیر باشی با خیلی چیز ها سر و کله زدی. پس همین ها می تواند جزو داستان زندگی ات باشد.

قرار نیست داستان های عجیب و غریبی داشته باشیم. با آدم های عجیب رفاقت کنیم و … ما می توانیم از همان مسیری که عاشقانه در حال قدم برداشتن و رسیدن به اهدافمان هستیم هم بنویسیم. هر اتفاق کوچکی هم می تواند با یادگیری مهارت نوشتن جذاب شود.

بعضی ها فکر می کنند فقط متن های ادبی جذابیت ویژه ای دارند. اما همیشه اینطور نیست. تو اگر بلد باشی یک متن ساده را جذاب بنویسی و داستانت را با توصیفات لازم روایت کنی، افراد را جمله به جمله دنبال خود می کشی و تا آنجا که می خواهی همراه می کنی.

پس داستان زندگی خودت را بساز تا بتوانی یک روز برای نسل های بعدی تعریفشان کنی.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *