در این پست میخواهم با واژهی «امید» خلوت کنم.
اول از همه با آن کلمه جمله میسازیم تا حضورش در جملات مختلف را ببینیم.
- امید را در دل های عاشق باید یافت.
- امید تنها نوری ست که باعث می شود بتوانیم ادامه دهیم.
- برای اینکه امیدوار بمانی هر روز هدفی برای خودت تعیین کن.
- اهداف کوتاه مدت و بلند مدت بهمان کمک می کنند تا امیدمان حفظ شود.
- امید سرچشمه ی تمام احساسات و باورهای ماست.
- قلب هایمان را با امید آبیاری می کنیم تا بذر زندگی سبز شود.
- در سخت ترین روزها هم امید را نباید فراموش کرد.
- امید نردبان خوشبختی ست.
- ناامیدی ریشه های درونمان را می خشکاند.
- امیدوار که باشی تمام جهان زیبایی هایش را طور دیگری نشانت خواهد داد.
- امید، آرزوی مرده را زنده می کند.
- امید کودکی ست بازیگوش و باهوش که تا کسی را غمگین می بیند سعی دارد به درونش نفوذ کند و او را سرحال بیاورد.
- اگر دلی را خسته و غمگین یافتی به آن امید را تزریق کن.
- امید را فرابخوان تا تو را دست شادی بسپارد.
- زمانی آواز امید را می شنوی که صدای نشخوارهای فکری را ببندی.
- بگو امید به سقف آرزو های دیرین مان آویزان مانده است برای همین سری به ما نمی زند.
- امید همان قطره ی آبی ست که در دل کویر دلواپسی لب های ترک برداشته مان را تر می کند.
- کاش کسی را می دیدم که در این شهر پر آشوب امید بفروشد.
- شتابان دنبال امید می دوید تا بتواند آن را برای ادامه ی زندگی ذخیره کند.
- حسرت ها، همان فرصت هایی هستند که امیدوارانه بدستشان آورده بودیم.
جمله نویسی را تا جایی که میتوانیم ادامه میدهیم سپس به کمک آن واژه متنی مینویسیم.
امید روزهای تلخ و شیرین
ای امید ای یار همیشه پنهانم
می دانم چندیست از من دور افتادهای
اما بدان بی تو نمیتوان در این زمستان احساسات دوام آورد
دستانت را دراز کن و در آغوش مخملینت جایم بده
تو تنها امید منی و نه برای کسی دیگر
هر کسی امید خودش را دارد
هیچکس نمیگوید تو امیدم را از من گرفتی و مال خویش ساختی
چرا که اگر امیدی هم ناامید شود کنارمان میماند فقط بی حال است و نمیتواند از جایش برخیزد
امید یعنی …
یعنی شاخههای خشکیدهای که پس از سالها جوانه زدهاند
انگیزهای برای ادامه دادن
لبخندی که بعد از روزهای سخت همچنان پابرجاست
جرعهای هستی در میان این همه نیستی زمانه
شوقی که درونمان را لبریز میکند
امید یعنی مردهای که زنده شده است
یک زندگی دوباره
شانههایی برای گریستن
جوانهای تازه در میان برگهای زرد و خشکیده
لطافت دستهای نوزاد
امید یعنی تولد دوباره
زیستن در بطن تجربیات گذشته
ایمان به فرداها
امید یعنی سرزده سر زدن
کاشتن بذر ایمان
امید یعنی کتابهای جدید
امید، بدون جنسیت
فروتنانه به سمت نور میروم. فصلها در درونم دگرگونه میشوند. من بهار را امید رویش میپندارم و میخواهم تا همیشه وجودم لبریز از رویش و شکوفایی باشد.
بهاری که پایان نپذیرد. اما نتیجهی شکوفه زدنها را باید در تابستان برداشت کرد.
اگر امید را گم کنی دیگر نه آرزویی میماند و نه رویایی.
چرا همیشه گم شدن یک پسر دخترها را غمگین و پریشان میسازد؟
اما راستی شادی خودش امیدساز است. پس بیایید شادی را در قلبهایمان بپاشیم تا امید از راه برسد.
اینگونه دیگر دختری در انتظار پسران نمیماند.
پس چه زیبا می شود اگر تمام امیدها، شادیها، آرزوها، رویاها، احسانها، الهامها، ایمانها، سامانها، نغمهها، نیازها، نورها ، عاطفه ها و عرفانها را در وجودمان جمع کنیم تا بتوانیم یک زندگی سرشار از خوشبختی داشته باشیم.
باز هم میبینیم تعداد دخترها از پسرها بیشتر شده است. اگر اسم پسری میدانی که معنایی وابسته به احساساتمان داشته باشد اینجا برایم بنویس.
آخرین دیدگاهها