خواب یا واقعیت | جمله ای از آناهیل

چه خواب هایی دیدیم ولی به واقعیت تبدیل نشدند. و چه واقعیت هایی که روزی برایمان شبیه خواب و رویا شدند.

در خواب چه ها که نمی بینیم و در واقعیت با چه سر و کله می زنیم. کاش از روی بعضی روز ها مشق می نوشتیم تا آن ها را از یاد نبریم. نه اینکه دوباره تکرارشان کنیم. باید مشق ها را با توجه به اتفاقی که افتاد و بر حسب مهم بودن و نبودنشان می نوشتیم.

مثلا این یکی باید چندین دور نوشته شود تا در نهادمان بماند. حالا که به اینجای خط رسیدیم به خودمان می فهمانیم مشق ها چه چیز هایی را قرار بود نشانمان بدهند.

در امتحان ها شاید بهتر عمل می کردیم تا مردود نشویم. ذهن که متمرکز نباشد قطعا یک جایی ما را زمین خواهد زد.

اشکالی ندارد. از میان تمام سیب ها آنی را برداشتیم که کرم خورده بود. این ها را به شانس نباید ربط داد.

آناهیل همیشه می گوید: شانس ها را خودمان می سازیم. مثلا شانس برنده شدن در یک مسابقه یا شانس دیده شدن. اصلا نباید بگوییم شانس بلکه بهتر است به جای این حرف ها خودمان دنبال آنچه که می خواهیم برویم که بعد بگوییم با تلاشم این اتفاق رخ داد. مدام می گوییم چقدر فلانی شانس داشت در حالی که از پشت پرده ی زندگی اش خبر نداریم.

راست می گوید. ما هر چه بیشتر تلاش کنیم، شانس برنده بودنمان بیشتر می شود.

من اغلب شانس ها را دور می ریزم و بر زبانم جاری اش نمی کنم تا بگویم هر اتفاقی که می افتد به خودم مربوط است. پس پیش به سوی اهداف و ساختن آینده ای روشن.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *