گفتگوی من و مداد

-همیشه فکر می کردم منو بیشتر از همه دوست داری ولی از وقتی با مدادرنگی و خودکار آشنا شدی کلا منو کنار گذاشتی.

– تو همیشه توی جامدادیم حضور داری بالاخره کسی جای تو رو نمیگیره.

– دروغ نگو. از وقتی رفتی کلاس چهارم اون خودکارای خودشیرین جای منو گرفتن و تو هم چه با ذوق و شوق باهاشون مینوشتی. انگار منتظر بودی مشق و تمرینتو باهاشون بنویسی.

– هر آدمی نیاز داره با چیزای مختلف آشنا شه نمیشه هر جایی از تو استفاده کرد چون تو سریع پاک میشی.

– این که از ویژگی های خوب منه . یادت نیس وقتی تازه نوشتن رو شروع کردی و مشق می نوشتی منو توی دستات جا دادی و حتی اگر غلط می نوشتی با پاک کن پاک می کردی. اما از وقتی با خودکار نوشتی دیگه اشتباهت پاک نمیشد و باید خط میزدی.

– آدم هر چی بزرگتر میشه باید یاد بگیره یسری اشتباهات قابل پاک شدن نیستن درست شبیه نوشتن و تمرین کردن. مجبوری خط بزنی و همه متوجهش میشن. باعث میشه تمام سعیتو بکنی که هیچ اشتباهی نداشته باشی.

– من عاشق بچه های کلاس اولی هستم اونا خیلی زیاد دوستم دارن.

– اتفاقا من از مشق نوشتن متنفر بودم برای همین یادم نیست چیزیو دوست داشته باشم. یادت باشه هر وسیله ای یه استفاده ی خاص داره پس هیچ چیزی جای چیز دیگه ای رو نمیگیره.

– الان من مطمئن باشم که خودکار رنگی هاتو بیشتر دوس نداری؟

– نمی خوام مطمئن باشی چون حتی اگه روزی یکی بهت گفت ازت خوشش نمیاد نباید باعث بشه تو به کارت ادامه ندی. از مهارت و ماهیتت استفاده کن و بدون ارزشمندی.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *