گفتگوی من و مداد
-همیشه فکر می کردم منو بیشتر از همه دوست داری ولی از وقتی با مدادرنگی و خودکار آشنا شدی کلا منو کنار گذاشتی. – تو
-همیشه فکر می کردم منو بیشتر از همه دوست داری ولی از وقتی با مدادرنگی و خودکار آشنا شدی کلا منو کنار گذاشتی. – تو
میز را به پنجره نزدیک تر کرد و گفت: این میز دیگه کهنه شده باید به فکر یه نو باشم. سپس پشت میز روی یک
-همیشه فکر می کردم منو بیشتر از همه دوست داری ولی از وقتی با مدادرنگی و خودکار آشنا شدی کلا منو کنار گذاشتی. – تو
میز را به پنجره نزدیک تر کرد و گفت: این میز دیگه کهنه شده باید به فکر یه نو باشم. سپس پشت میز روی یک
آخرین دیدگاهها