سرت را با نوشتن سبک کن!

– اکنون به چه می اندیشی؟ همان را روی کاغذ بیاور . فکر می کنی چیزی که در ذهنت وجود دارد آنقدر بیهوده است که قابلیت و لیاقت بر کاغذ نشستن را ندارد؟

– نه اینطور نیست. می ترسم اگر تمام ذهنیاتم را بنویسم یک روز که نیستم به دست خانواده یا کسانی بیوفتد و آن را بخوانند.

– مهم این است که پریشانی و آشفتگی را از ذهنت با ملاقه ای روی کاغذ بریزی. هر چقدر بی مزه و نامفهوم اما کاغذ همه را هورت می کشد بدون اینکه بخواهد سرزنشت کند. مانند کسی که عاقلانه فقط می نشیند تا تمام حرف هایت را به او بزنی و میان حرفت نمی پرد.

– اینطور که می گویی امتحانش می ارزد.
– اصلا اگه دلت نمی خواهد هیچوقت دست کسی بیوفتد می توانی بعد از نوشتن کاغذها را پاره کنی یا فایلی که در آن نوشتی را حذف کنی آنوقت دیگر نگران این که خوانده شوند هم نیستی.

– در کل آدمی هستم که چیزی را بعد از انجامش دور نمی اندازم مخصوصا اگر خودم خلقش کرده باشم.
– همیشه سعی کن موقع نوشتن آزاد و رها باشی جلوی ذهنیاتت را نگیر. بگذار هر چه می گذرد جاری شود آنوقت از درونش حتما یک جمله ی خوب بیرون می آید، شک نکن.

همانطور که سیمین بهبهانی می گوید:

هر چه بیشتر بنویسید، بهتر است. در میان صد ها هزار تن زغال سنگ، گاهی یک قطعه الماس پیدا می شود. در میان همین نوشته ها گاهی به کشف تازه بر می خوریم و تازه متوجه می شویم برای ادامه کار به مطالعه نیاز داریم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *