نامه ای که همه چیز را تغییر می دهد
مردی در ایستگاه قطار منتظر ایستاده است. آدم های زیادی دور و اطرافش هستند. بی تابانه منتظرند که قطار برسد. با وجود شلوغی هیچ سر
مردی در ایستگاه قطار منتظر ایستاده است. آدم های زیادی دور و اطرافش هستند. بی تابانه منتظرند که قطار برسد. با وجود شلوغی هیچ سر
یک روز که دلتنگ شدی. روزی که همه ی آدم ها قصد جنگ با تو را داشتند، بیا به همان کوچه ی پشتی مدرسه ای
به کسانی که امید و آرزوی نویسنده شدن دارند توصیه می کنم پیش از آنکه استعدادشان را پرورش دهند پوستشان را کلفت کنند. هارپر لی(نویسنده
نمی دانم اسمت را چه بگذارم ای دوست خیالی من . دلم می خواهد از این پس هر آنچه در دل دارم را با تو
مردی در ایستگاه قطار منتظر ایستاده است. آدم های زیادی دور و اطرافش هستند. بی تابانه منتظرند که قطار برسد. با وجود شلوغی هیچ سر
یک روز که دلتنگ شدی. روزی که همه ی آدم ها قصد جنگ با تو را داشتند، بیا به همان کوچه ی پشتی مدرسه ای
به کسانی که امید و آرزوی نویسنده شدن دارند توصیه می کنم پیش از آنکه استعدادشان را پرورش دهند پوستشان را کلفت کنند. هارپر لی(نویسنده
نمی دانم اسمت را چه بگذارم ای دوست خیالی من . دلم می خواهد از این پس هر آنچه در دل دارم را با تو
آخرین دیدگاهها