یک آدم معمولی با آگاهی کافی

شاید گنجشک ها تنها نسلی از پرندگان هستند که بیشتر از همه صدایشان را می شنویم، مخصوصا در شهرها.

نمی دانم دلیلش چیست. شاید چون یک قیافه ی معمولی دارند و کمتر مورد شکار قرار می گیرند یا بیشتر با این محیط سازگارند و دوام می آورند.

از معمولی بودن گفتم. ما گاهی از اینکه معمولی هستیم ناراحتیم و دلمان می خواهد قیافه ای زیبا داشته باشیم.

افرادی که نمی توانند با خودشان کنار بیایند سراغ هزار جور عمل زیبایی می روند. چرا خود واقعیشان را قبول ندارند؟ چرا یک عده به معمولی بودن در افکار و شیوه ی تفکر اصلا اهمیت نمی دهند. اما در قیافه حاضرند زیباترین صورت جهان را داشته باشند؟

مگر نه اینکه صورت زیبا با سیرت زیبا معنا پیدا می کند. هر چقدر خودت را بیارایی اما از درون افکار پوسیده ای احاطه ات کرده باشد یا حتی یک بار برای بهره وری افکارت کاری نکرده باشی، مطالعه نداشته باشی، این یعنی تو فقط شیفته ی ظاهری هستی که ممکن است چهار صباحی برایت باقی بماند بعد با گذشت سن حالت اولیه اش را از دست بدهد و چروکیده شود.

من یک قیافه ی معمولی را ترجیح می دهم به هزار ماسک و پوشش و عمل زیبایی و درد هایی که طی این ها باید تحمل کرد. به جایش تمام این پول ها را باید پای آگاهی بریزیم. پای اینکه چطور بتوانم بهتر بیندیشم و با دیگران ارتباط موثرتری داشته باشیم.

درست است شاید کسی به هر دو مورد اهمیت بدهد اما کسی که همیشه به فکر ظاهرش است شاید از باطنش دور بماند. خب همه ی ما ظاهری آراسته را دوست داریم و تا حدی به آن می رسیم.

نباید بگذاریم چیز های بی فایده وقتمان را تلف کند . مگر چقدر قرار است عمر کنیم؟

پس بهتر نیست ساعاتمان را برای ساختن آدمی با ظاهر معمولی و آراسته که می خواهد از نظر ذهنی رشد کند خرج کنیم؟!

شما بگویید…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *