صادق بودن|پذیرش واقعیت ها

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

حافظ

صادق بودن همیشه مهم ترین چیز در هر رابطه ای است. چه روابط اجتماعی، چه روابط عاطفی و از همه مهم تر روابطی که فرد با خودش دارد. خیلی از اوقات، ما به خودمان دروغ می گوییم. یعنی نمی خواهیم قبول کنیم که شرایط خیلی بد است. به نظرم با قبول این واقعیت است که سعی می کنیم قدمی در جهت بهبودش برداریم وگرنه مدام می خواهیم اوضاع را خوب جلوه دهیم و فاصله بگیریم.

درست است فاصله گرفتن از یک سری چیز ها خوب است اما فاصله گرفتن از واقعیتی که در رابطه با خودمان است اصلا خوب به نظر نمی رسد.

واقعیت ها همان چیز هایی هستند که توجه بهشان چشممان را باز می کند. نپذیرفتن آن هیچ چیز را حل نخواهد کرد. فقط آن را در حالت سکون قرار خواهد داد.

کسی که به خودش دروغ می گوید چطور انتظار داری زندگی اش خوب پیش برود؟

شاید کسی بگوید با این شرایط موجود اگر به خودمان دروغ نگوییم چه کنیم؟! تنها خود را به آن راه زدن می تواند ما را از آنچه که هست دور کند. از چه فرار کنیم؟ از واقعیت؟

چیزی که هر کجا برویم باز هم روبرویمان قد علم می کند و خودش را به رخمان می کشد. پذیرش آن شاید کار را ساده تر کند تا فرار از آن… زیرا فرار چاره ی کار نبوده و نیست. فکر کن در یک تعقیب و گریز قرار گرفته ای.

آیا می توانی تا ابد در زندگی فرار کنی؟ خب این که نشد زندگی، بلکه این یک بازیست که تا بینهایت ادامه خواهد داشت و به هیچ کجا نخواهد رسید.

یک جایی دست نگه دار. بگذار واقعیت تو را در برگیرد. قطعا اگر تو را آزرده هم کند باز راهی برایت می گشاید تا بتوانی کاری بکنی.

زندگی را با تمام واقعیت ها و مشکلاتی که هست باید بپذیریم اینگونه در پی حل مشکلات به نتیجه ای دست پیدا خواهیم کرد.

هیچوقت دروغ گفتن کاری را آسان نکرده بلکه هر بار دروغ ها بزرگ تر شده و توان بیرون آمدن از این اشتباه سخت تر از قبل شده است.

حافظ خیلی زیبا این بیت را سروده. اینکه صادق باش و بکوش برای صداقت که از برکتش مانند خورشید برای همه تاثیرگذار خواهی بود. که از دروغ بود که صبح سیه روی شد و روشنایی اش را ظلمت فرا گرفت.

من از دروغ متنفرم و کسی که به من دروغ بگوید و واقعا متوجه اش بشوم سخت نظرم نسبت به آن فرد عوض خواهد شد. مگر اینکه خودش اعتراف کند دروغ گفته و این کارش بسیار اشتباه بوده است.

اینکه خودش بپذیرد دارد دروغ می گوید، خوب است.

پذیرش اشتباه، نیمی از راه است، بقیه اش با تکرار نکردن دوباره ی آن تکمیل می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *