مزایای خیالباف بودن

خیالباف بودن دنیایی گسترده و بزرگ دارد. شخصی که خیالباف است می تواند در آن واحد در جاهای مختلفی سیر کند و با کسی هم کاری نداشته باشد. یک روز که هیچکس به او محل نگذاشت می تواند بنشیند در اتاقش و همینطور که اشک می ریزد چراغ خیالاتش را روشن کند و فیتیله را بالا بکشد و سفر را شروع کند.

خیال بافی یعنی سفر به هر کجا که دلت می خواهد.  سبک بار و رها می توان رفت. نه چمدانی باید حاضر کرد و نه سنگینی ای را تحمل کرد. فقط اگر می خواهید حواستان پرت نشود چشمانتان را ببندید و سفر را شروع کنید.

به میزان آدم های مختلف خیال ها هم متفاوت هستند. آنچه که  در سر  من می گذرد شاید دقیقا کسی دیگر آن چیز را در سرش نساخته باشد.

در میان انبوهی از مشکلات کلید را برمی داری و وارد سرزمین خیال می شوی. سرزمینی که عظمتش چشم ها را پر می کند. حتی وقتی کسی را دیدی که از او خوشت آمد می توانی در خیالات با او زندگی کنی و حتی با او ازدواج کنی و خانه ای را تصور کنی که با هم در آن زندگی می کنید.

خیالباف ها دیوانه نیستند. فقط می خواهند از یک راه کم خطر چیزی را تجربه کنند. روحشان به پرواز در می آید اما جسم همچنان آرام و در سکوت نشسته است.

در واقع همه ی ما آدم ها دارای قوه ی خیال هستیم. بعضی ها آن را تقویت می کنند اما یک عده توجه زیادی به آن ندارند.

البته خیالباف ها یک روز به خودشان می آیند و می بینند همه رفته اند و آن ها هنوز در یک خیال خام باقی مانده اند.

بعد دوباره زیر لب می گویند گور پدر هر چه که نداریم. باز هم خیال و می بافیم و می گشاییم شاید فرجی شد.

گاهی این خیالبافی میان جمع کار دستشان می دهد. ناگهان جسمشان از هیجان بر می خیزد و می گوید : یافتم یافتم.  و همه با تعجب نگاهی به آن فرد می کنند و می گویند چی شده مثل دانشمندا فرمولی به ذهنت رسیده؟

خیالباف ها همان دانشمندانی هستند که بهشان محل نگذاشتیم برای همین نتوانستند آنچه که در سر دارند را به واقعیت تبدیل کنند. خیال بافی هم سرشار از لذت و هیجان است و هم حرص آدم را در می آورد و خام و بی مصرف باقی می ماند. مثلا تو خیال می کنی کسی دوستت دارد و عاشق و شیدای تو می شود اما آن فرد حتی روحش هم خبر ندارد و به راه خودش ادامه می دهد حتی نگاهت هم نمی کند.

از طرفی با خیالات می توانیم داستان بسازیم و زندگی های مختلفی را در هم گره بزنیم. شخصیت ها را بسازیم . در مواقعی به جان هم بیندازیم. یک زندگی را برایشان در خیال طراحی کنیم.

دنیای خیال سرشار از رنگ ها و رویا هاست اما گاهی هم تیره و خفقان آور می شود. همه چیز به خودمان بستگی دارد. اینکه می خواهیم در خیالمان چه بذری را بکاریم و پرورش دهیم و به آن فکر کنیم.

مطالب مرتبط

4 پاسخ

    1. درسته گاهی برای فرار از واقعیت به خیال پناه می بریم. در حالی که میدونیم همیشه در مواجه با واقعیت هستیم. شاید برای لحظاتی حس خوب در خیال ساخته بشه. حیف که همیشگی نیست…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *