با خواهر و خواهر زاده ام به کتابفروشی رفته بودیم. من مشغول انتخاب نمایشنامه بودم . آن ها داشتند قسمت لوازم تحریر دفتر نقاشی انتخاب می کردند. بعد از انتخاب چهار کتاب به سمتشان رفتم. خواهر زاده ام مهیار یک دفتر که روی جلدش تصویر بچه رئیس انیمیشنی که خیلی از بچه ها دوست دارند را، انتخاب کرد.
بعدش هم یک مداد رنگی که تصویر یک ربات آبی و بامزه پشتش بود را از میان تصاویر دیگر انتخاب کرد.
سمت خودکار ها رفتم و یکی را برداشتم. قیمتش را نگاه کردم. بیست تومان بود. در همان لحظه پشت جلد کتاب را نگاه کردم. خودکار و کتاب قیمتشان یکی بود.با حرص به خواهرم گفتم:یعنی قیمت یه خودکار باید با یه کتاب برابر باشه؟آخه چرا؟
بعد خودم ادامه دادم به نظر من یه کتاب خوب ارزشش بیشتره چون میتونی چندین بار بخونی و ازش چیزی یاد بگیری و البته نویسنده برای نوشتن آن خیلی زحمت کشیده شاید ماه ها یا حتی سال ها نوشتن و تلاش بالاخره به این کتاب رسیده است.
درست است که با خودکار می توان نوشت اما چگونه می توان این دو را با هم قیاس کرد. شاید بهتر است مقایسه ای در کار نباشد چون اصلا این دو چیز خیلی متفاوتند. اما عقلانی اگر فکر کنیم زحمتی که نویسنده برای کتاب می کشد با زحمتی که برای ساخت یک خودکار کشیده می شود آیا برابر است؟
آن هم به تلاش نیاز دارد و در کارخانه با متریالی عالی درست می شود اما این قیمت برایش زیاد است…
فکر می کنم کسی که خیلی کتابخوان نیست بخواهد کتابی بخرد، وقتی قیمتش را ببیند تهیه اش نکند. اما احتمال زیاد آن خودکار را می خرد چون به قول خودش نیاز دارد. اما کتاب هم برای روحمان خیلی زیاد مهم است و ما نادیده اش می گیریم.
برای هزار جور چیز خرج می کنیم . از لباس های گرانقیمت گرفته تا یک گوشی بیست میلیونی اما حاضر نیستیم کتابی بخریم و بخوانیم تا علاوه بر ظاهر ، باطن و روحمان را هم بسازیم.
مشکل دقیقا از کجاست؟ باید ریشه ای به این مسئله پرداخت. به نظرم این خیلی حیاتی ست.
با درست فکر کردن می توان بهترین اتفاقات را رقم زد.
مردم جامعه ای که به کتاب خواندن نه می گویند و همیشه سرشان در گوشی ست متاسفانه نباید انتظار داشته باشند که جامعه ای رو به پیشرفت داشته باشیم!
آخرین دیدگاه‌ها