به خودت جرئت بده تا پرواز کردن را یاد بگیری

بلند ترین برج ها از زمین بر می خیزد.

به مفهوم این ضرب المثل خارجی فکر می کنم. بلند ترین برج ها روزی هیچ نبودند جز یک زمین بایر. کسی آمد و آجر به آجر آن را ساخت. قطعا راحت نبود و زمان بسیاری نیاز داشت تا به اوج برسد و ظاهر و باطنی زیبا و آراسته پیدا کند.

ما نیز مانند برج ها باید از صفر شروع کنیم و با تلاش و کوشش خود را به صد برسانیم. ما قد خواسته و افکارمان رشد می کنیم. از آنجا که بودیم به جایی می رسیم که  نقطه ی مرکزی خواسته هایمان بوده است.

هر آدمی را که نگاه کنیم متوجه می شویم بالاخره روزی او هم هیچ نداشته و دستش را به زمین گرفته و بلند شده و به دنبال آنچه که می خواسته رفته است. ما همه ی آن سال ها که تلاش کرده را هیچوقت ندیدیم تا بخواهیم قضاوتش کنیم یا بگوییم خوش به حالش چه دم و دستگاهی راه انداخته است. نه نمی شود!

تلاش آدم ها جایی دیدنی می شود که به ثمر برسد. ما تنها بخشی از آن را می بینیم. از کجا معلوم، شاید یک سری تلاش ها بی پاسخ مانده باشند و هیچوقت به نتیجه ای نرسیدند.

هر آنچه که می خواهیم در گرو همین امروز است. شاید همین حالا فکر کنیم: خب تمرین کردیم که چه؟ فایده ای ندارد… مثلا من الان بنویسم چه کسی می خواند. اصلا برای هیچ کس مهم نیست.

خب نباشد، تو داری تمرین می کنی. قرار نیست تمرین هایت برای بقیه مهم باشد. هر چند همین بخش مهم ترین چیز برای رسیدن به یک جایگاه خوب است.

پیش تر گفتم همه ی آدم های موفق روزی هیچ نداشتند. برخی کارگری کردند تا پولی در بیاورند. گاهی شاید امیدشان را از دست می دادند اما باز بلند می شدند.

از زمین برخیز به سوی آسمان ها برو. پرواز کن. پرنده چند روز بعد از اینکه متولد شد وقتی می خواهد پرواز کند  از بلندی می ترسد اما بالاخره به خودش جرئت پرواز می دهد. آنوقت است که تمرینش آغاز می شود و بالاخره یک روز در ارتفاعات پرواز خواهد کرد.

مطالب مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *