بداهه نویسی با کلمات مختلف

– موضوعی به من پیشنهاد بده تا درباره اش بنویسم. اصلا مهم نیست چه باشد.تو هر چه بگویی من درباره اش می نویسم.

من فقط گاهی فراموش می کنم چه واژه ای می تواند باعث شود تا قلمم روی کاغذ بی حرکت نایستد. به صورت اتفاقی چند کلمه که از ذهنت می گذرد را به من بگو.

– به نظر من هر کلمه پر از بار معنایی ست. مخصوصا اگر در رابطه با یک حس درونی باشد. مثلا من اگر بگویم سماور تو درباره ی این کلمه چه می نویسی همین حالا بداهه چیزی بگو.

– سماور قل قل می کرد. مادر بزرگ همیشه کنارش می نشست و به آن  قل قل ها که تماشا می کرد می گفت: ببین چجور دارن بالا و پایین میپرن. زندگی ما هم شبیه همین قل قل هاست. یه وقت میبنی مدام داری بالا و پایین میپری. میون سختی ها می جوشی اما نمی تونی خودتو بالا بکشی تا نجات پیدا کنی.

یه وقتی هم همه چی آرومه. صداشو گوش بده داره فریاد میزنه بیاین نجاتم بدین ای اهالی خونه. همین صدا باعث میشه ما بریم سماو رو خاموش کنیم یا شعله شو کم کنیم.

تو هنوز جوونی باید حواست باشه توی زندگی هر وقت درگیر این قل قل ها شدی جا نزنی. ممکنه جوششت اونقدری زیاد بشه که حس کنی دیگه نمیشه دووم آورد. درست همین لحظه س که تلاش می کنی، میپری. همین از من یادت بمونه که هیچوقت هیچوقت کوتاه نیای، کم نیاری.

اینطوری سختی ها و مشکلات هم ازت فراری میشن چون میدونن تو قوی هستی و ادامه میدی.

-آفرین عالی بود. یه سماور تونست تو رو به کجاها بکشونه. من فکر نمی کردم انقدر خوب بداهه بتونی بنویسی. خوشم اومد. دلم میخواد هزار تا کلمه بهت پیشنهاد بدم تا تو برام بنویسی من کیف کنم.

-اع زرنگی. خودتم باید بنویسی و تمرین کنی تا بتونی بداهه نویس خوبی بشی. این باعث میشه حتی بهتر حرف بزنیم و توی جواب دادن به کسی واژه کم نیاریم و سریع بتونیم بهترین جواب ها رو به طرف بدیم.

نگو که من نمی خوام نویسنده شم. همیشه که نوشتن مربوط به نویسنده ها نیست. بالاخره هر کسی توی شغلش با نوشتن و حرف زدن سر و کار داره. مثلا فکر کن قراره یه نامه ی اداری بنویسی یا بالاخره با مشتری صحبت کنی . هر کسی میتونه در جهت کار خودش برای توسعه ی فردی نوشتن رو میون کاراش جا بده و بین کاراش حتی اگه پنج دقیقه وقت گیر آورد از اتفاقات روزش بنویسه. حتی گاهی از بین همین نوشته ها جواب سوالاشو پیدا کنه و به اون راه حل مطلوب برسه.