تکرار

چقدر دچار تکراریم و تکرار ما را در بطن خویش چنان پیچ و تاب می دهد که رهایی از آن مشکل است.
برای رهایی راه ها بسیار است اما باید بیشتر و عمیق تر فکر کنیم تا راه های خوب را تشخیص دهیم.
البته این راه ها طوریست که نیاز به تلاش بیشتری دارد.
چرخه ی تکرارِ روز های ما آدم ها بسته به این است که تا چه اندازه دنبال کار تازه هستیم
و چقدر حاضریم ریسک کنیم.
به صورت مکرر با حس های بیهوده دست و پنجه نرم می کنیم تا از چنگ تکرار ها نجات یابیم.
البته خیلی وقت ها تکرار خوب هم هست و باعث می شود بیشتر یک سری چیزها را یاد بگیریم.
برای همین در کار ها می گویند تمرین و تکرار کن.
مثلا می گویند یک کتاب خوب را بارها بخوان تا در ذهنت بیشتر ماندگار شود.
درست هم می گویند؛ هر چه بیشتر کاری را انجام دهی نتایج بهتری می گیری.
اما حرف من این است که آدمی خیلی مواقع از تکراری بودن مسائل خسته می شود.
دلش تنوع و تازگی را طلب می کند و می خواهد به سمت افق های نو و جدید قدم بردارد.
هر چیزی به اندازه اش خوب است. همان مقدار که می خواهی به سمت کار های جدید و نو بروی؛
همان اندازه باید تمرین و تکرار داشته باشی و این اصل مهم را فراموش نکن.

نوشتن‌های پی‌درپی، چشم نویسنده را بر اسرار کلمات می‌گشاید.

کار نیکو کردن از پُرکردن است. هیچ صاحب‌فنی، بی‌تکرار و تمرین در فن خود درجه و مقامی نیافته است.

رضا بابایی

پی نوشت:
من تا وقتی کتاب های جدید دارم،دلم نمی خواهد کتاب های خوانده شده را دوباره بخوانم
اما باید بعضی کتاب ها را دوباره خواند و اجازه داد دوباره وارد سیر کتابخوانیمان شوند.

مطالب مرتبط

2 پاسخ

  1. “در علم و ادب تکرار ملال‌آور است و بیهوده «عقل» تکرار را نمی‌پسندد. اما «احساس» تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته‌اند” علی شریعتی-نوروز
    .
    .
    👏👏👏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *