آیا موضوع تخصصی سایتت را پیدا کردی؟

همیشه دلم می‌خواست که روی یک موضوع تخصصی کار کنم و توی سایت بیشتر در رابطه با آن موضوع یادداشت جدید بنویسم. شاید چندین و چند موضوع به ذهنم رسید اما سردرگم بودم و نمی‌دانستم کدامش را انتخاب کنم. فکر کردن فقط داشت وقتم را می‌گرفت و باعث میشد من چیزی منتشر نکنم.

تا اینکه…

یک روز با خودم به این نتیجه رسیدم که باید بنویسم و بخوانم تا بالاخره متوجه شوم به چه موضوعی بیشتر علاقه‌مندم و دلم می‌خواهد بیشتر درباره‌اش بدانم. علاوه بر موضوع نوشتن و نویسندگی متوجه شدم به پژوهش در رابطه با واژگان و تفکر نقادانه علاقه دارم.

مدتی در این زمینه‌ها مطالعه کردم و شروع کارهای جدید باعث شد ازشان دور شوم و یادداشت‌های کمتری در سایت منتشر کنم. باورم نمی‌شود که تقریبن سه ماهی می‌شود که فقط به سایتم سر می‌زدم بدون اینکه چیز جدیدی به آن اضافه کنم. هر روز می‌دیدم افراد زیادی از گوگل یا سایت‌های دیگر وارد سایتم می‌شدند. این برایم باعث خوشحالی بود.

از خودم پرسیدم: خب زهرا آیا تو در سایتت مطالبی داری که باعث شود آن‌ها دوباره سراغت بیایند و این مرا به فکر فرو برد. باید کاری می‌کردم که مخاطب‌ها تنها به همان یک بار اکتفا نکنند و باز هم بیایند و منتظر نوشته‌های دیگری از من باشند.

این‌ها در حد فکر بود و فکرها زمانی جواب می‌دهند که اقدامی به دنبالشان باشد.

بهانه‌هایی برای فرار

قبل از اینکه بیایم و این یادداشت را بنویسم ذهنم داشت مدام این را به من القا می‌کرد که تو حرفی برای گفتن نداری و چه می‌خواهی بنویسی.

در جوابش گفتم اگر بخواهم اینگونه پیش بروم همه‌ی روزها بهانه‌ای وجود دارد که من ننویسم و شاید اکثر اوقات هم حرفی خاص برای گفتن نداشته باشم. پس این باید باعث شود که چیزی منتشر نکنم؟

حالا که دارم روی ذهنم کار می‌کنم تصمیم گرفتم تمام تلاشم را بکنم چیزهایی که یاد می‌گیرم و در کتاب می‌خوانم را در قالب یادداشت اینجا هم قرار بدهم.

اگر بگویم این یادداشت خوب نیست باید بهتر شوم در واقع کمالگرایی مرا به قهقرا می‌برد و هیچ کار مفیدی صورت نمی‌گیرد. اما اگر هر روز تمام تلاشم را بکنم و بنویسم کم کم می‌بینم که چیزهای خوبی شکل گرفته و من می‌توانم مجموعه تجربیات و چیزهایی که آموختم را در قالب کتابی ارائه کنم.

شاید در همین لحظه ذهنم بگوید خب تو یک سری حرف‌های ساده را نوشتی و این بی‌فایده است اما من باید بدون توجه به آن، به کارم ادامه دهم.

این روزها خودم را از ذهنم جدا تصور می‌کنم برای همین نوشتم ذهنم فلان چیز را می‌گوید و من حرف دیگری برای گفتن دارم. چون دلم می‌خواهد ذهن را از بیرون ببینم و فکرهایی که در آن می‌گذرد را اصلاح کنم.

دریوس فروکس در کتاب شفاف بیندیش در خصوص کنترل ذهن گفته:

میل به تسلط بر افکار به اندازه تمدن انسان قدمت دارد.

مطالب مرتبط

2 پاسخ

  1. یولداش جوووووون. من منتظر واژه‌یابی، جمله‌سازی و متن‌بافی های خوشگلت هستما. تو در زمینه‌ی مار با واژه‌ها بی‌نظیری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *