سلام دوست خوبم
وانیار عزیزم قرار بود در رابطه با درست فکر کردن چیز هایی که یاد گرفتم را با تو در میان بگذارم.
اول از همه وقتی چیزی را متوجه نشدی سعی کن دوباره بپرسی تا به وضوح آن مطلب را درک کنی. اینکه افکارت وضوح و شفافیت لازم را داشته باشد خیلی مهم است. گاهی وقت ها درک افکارمان برای خودمان آسان است اما نباید فکر کنیم برای دیگران به همین صورت است. باید درست توضیح دهیم. با مثال به چیز های عینی که در زندگی وجود دارد اشاره کنیم تا حرفمان برای طرف مقابل ملموس تر شود.
برای اینکه متوجه شوی ، وقتی کسی چیزی را توضیح می دهد،حرفش را درست فهمیده ای یا نه. آن حرف را به بیان خودت بازگو کن. اگر نتوانی طوری بیان کنی که برای طرف راضی کننده باشد در واقع درست نفهمیده ای او چه گفته است.
تفکر اگر آشفته، دوپهلو و گول زننده باشد باعث می شود در ادامه ی راه با مشکل روبرو شویم. سردرگم می شویم چون نمی دانیم دقیقا منظور از حرف آن فرد چه بوده برای همین ذهنمان شلوغ می شود.
بر موضوع اصلی تمرکز کن
دوم اینکه بر موضوع اصلی تمرکز کن. خیلی از اوقات ممکن است درباره ی موضوعی در حال بحث با عده ای باشی. بحث به جاهایی کشیده می شود که باعث دور شدن از موضوع اصلی می شود.
در این میان باید حواسمان باشد و بگوییم این چیزی که داریم درباره اش صحبت می کنیم آیا به پرسش اصلی مربوط است؟ از چه جنبه ای مرتبط هستند؟
وقتی این پرسش ها را مطرح می کنیم دوباره به یاد می آوریم که پرسش اصلی و بحثی که شکل گرفته بود در رابطه با موضوع دیگری بوده است . ولی ما از آن منحرف شده بودیم.
ذهن ما گاهی از این شاخه به آن شاخه پریدن را دوست دارد اما باید کنترلش کرد چون یک سری اوقات نیاز است بر یک موضوع تمرکز کنیم تا به نتیجه ای برسیم.
برای اینکه بفهمیم تفکر روی امور مربوط متمرکز است، یک سری پرسش هایی را مطرح می کنیم:
یک: آیا اطلاعاتم مستقیما به مسئله یا کار مورد نظر ارتباط دارد؟
دو: کجا باید حواسم را جمع کنم؟
سه: آیا ذهنمان از مسئله ی اصلی منحرف شده است؟
چهار: کدام حقایق واقعا برای پاسخ به این سوال به ما کمک خواهند کرد؟
امیدوارم این مبحث برایت مفید واقع شود. امید که در نامه های بعدی چیز های بیشتری در این رابطه برایت بنویسم.
با این جمله نامه را به پایان می رسانم:
تفکر سخت ترین کار است. شاید به همین دلیل است که اندک شماری از مردم به آن می پردازند.
-هنری فورد
آخرین دیدگاه‌ها