رئیس خودت باش!

تا به حال دوست داشتی رئیس خودت باشی؟ اینکه قرار نباشد برای کارت به کسی جواب پس بدهی.

باید بگویم کارفرمای خود بودن بسیار لذت بخش است. چگونه کار فرمای خود باشیم؟

البته این کار اصلا ساده نیست چون تو باید سخت گیری های لازم را داشته باشی و تا خواستی از زیر کار در بروی مچ خودت را سریع بگیری و بگویی فرار هرگز، بهانه گیری ممنوع!

این روز ها بیشتر از آنکه فکرش را بکنم کارفرمای خودم بودم. از اینکه کسی بالای سرم باشد و مدام بگوید این کار را انجام بده هیچ خوشم نمی آید. اتفاقا چند روز پیش بود که داشتم با خواهرم در رابطه با همچین موضوعی صحبت می کردم. گفتم: واقعا من کار کردن توی فضایی که کسی بخواد بالا سرم باشه رو دوست ندارم و نمی تونم بیشتر از یه مدت دوام بیارم.

حرف از دوام آوردن که شد، اضافه کردم شاید اگر آن کار ربطی به علاقه ام داشته باشد بتوانم ادامه دهم اما در غیر این صورت هرگز. از کودکی با این ویژگی بزرگ شدم. نه اینکه بخواهم بگویم کار کردن برای یک جای بخصوص بد است اما فکر می کنم برای من سخت است. اتفاقا می گویند برای شروع نیاز است مدتی کارمند بود و پله های پیشرفت را اینگونه طی کرد. بالاخره هر کسی طبق شرایطش انتخاب هایی خواهد داشت.

من باید کارفرمای خودم باشم، سرسخت و جدی و گاهی هم سرشار از شور و نشاط و جذابیت.

بچه که بودم به پدرم می گفتم: چرا شما رئیس جایی نمیشی؟

همیشه آرزویم بود که پدرم مقام بالایی داشته باشد و شاید این از حسی درونی نشات می گرفت.

حتی یادم می آید یک بار به پدرم گفته بودم کاش تو رئیس جمهور می شدی. حتی اینکه در شغل خودش رئیس باشد مرا خوشحال می کرد. شاید دلیلش این بود که همیشه پدرم را فردی قانون مدار دیدم. کسی که می خواهد حقش را بگیرد و نمی تواند بی قانونی را تحمل کند.

دلم می خواست خودش جایی باشد که بتواند کاری را درست انجام دهد تا مردم اذیت نشوند. پدرم معلم بود و حالا چند سالی می شود که بازنشسته شده است. او هیچوقت رئیس نشد حتی در آخرین سال های تدریسش درخواست داد که مدیر مدرسه شود که فکر می کنم بخاطر اینکه همه چیز را سر وقت می خواست و با شناختی که از او داشتند، و به دلایلی غیر منطقی قبول نکردند. متاسفانه حتی سمت مدیریت هم با پارتی جور می شود!

آدم های خوب، کسانی که مو را از ماست بیرون می شکند را هیچ کجا نمی خواهند چون تو قانون مداری، دلت نمی خواهد حق کسی ضایع شود. وقتی هنگام کار کسی را ببینی که دارد وقتِ مردمِ به صف شده پشت در را با یک تماس غیر ضروری تلف می کند، اعصابت بهم می ریزد.

کلاس پنجم که بودم معلمی داشتم. مردی که بسیار دلسوز و با محبت بود. شخصی که هر وقت تصویرش از ذهنم رد می شود لبخندش در یادم زنده می شود. (امیدوارم حالا سرحال و سلامت باشد.)

او در سال های آخر کار و تدریسش وارد اداره ی آموزش و پرورش شد. مدتی مسئول بخشی بود.فکر می کنم بعد از یک یا دو سال (مدتی کوتاه) از آنجا بیرون آمد. دلیلش هم این بود که داشت اذیت میشد چون می دید حق مردم را نادیده می گیرند. وقتی او می خواست کاری کند جلوی پایش سنگ می انداختند. او فهمید تنهایی کاری از دستش ساخته نیست. وقتی او کارش را درست انجام می داد به ضرر عده ای بود.

آنقدر در اداره بخاطر مخالفت ها اذیت شد  که قید آنجا را زد و دوباره وارد مدرسه ای شد تا سال آخر را هم با تدریس بگذراند. (نمی دانم چند سال به بازنشستگی اش مانده بود.)

می بینی چه شد؟ هیچ کس چشمانش در این دنیا بسته نیست. اما انتخاب من این است که کارفرمای خودم باشم. امیدوارم بتوانم تا همیشه همینگونه بمانم.

تحمل اینجور چیز ها همیشه برایم سنگین و سخت بوده است. خیلی ها نمی دانند من دقیقا در طول روز در اتاقم چکار می کنم حتی پدرم هر چند وقت می پرسد همیشه توی اتاقتی داری چیکار می کنی؟

برایم معین است که دارم کار می کنم. کار در جهت رشد و مطالعه و نوشتن های مکرر تا بتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم.

زمانه، زمانه ی فرسودگی ست اما تو خود می توانی قدمی برداری تا اندکی از فرسودگی ها فاصله بگیری. تو جوانه خواهی زد. شکوفا خواهی شد. از هر کجا که فکرش را بکنی.

ادامه می دهم زیرا می دانم جز این کار، من از هیچ کار دیگری تا این اندازه نمی توانم لذت ببرم. تا زمانی که کارم علاقه ام است؛ با وجود تمام سختی ها باز هم لذت می برم. باید به کارفرمایم که خودم هستم این تعهد کتبی را ارائه کنم.

مطالب مرتبط

6 پاسخ

  1. دو سال کارمند بودم و کارفرما داشتن رو تجربه کردم،و واقعا به روحیات و خلقیات من نمیخورد و من هم زدم بیرون .
    فک کن برای یه مرخصی دو ساعته کلی باید به این و اون توضیح میدادی 😑😶
    برات بهترین کارفرما رو آرزو دارم زهرا جان.موفق بمونی همیشه❤️

  2. زهرا جان وقتی که هرآنچه درباره‌ی پدرت نوشته بودی رو خوندم، کاملاً با تصوراتم راجع‌به تو جور درمیومد. مشخصه که تو خانواده‌ای بزرگ شدی که اصالت دارن. ان‌شاالله خدا برات حفظشون کنه❤️
    من هم با نظر تو موافقم. علیرغم اینکه میگن قبل از خویش‌فرمایی باید مدتی رو به کارمندی بگذرونی، تمایلی به انجام این کار ندارم و تجربه‌ی کار کردن زیر نظر یک نفر رو داشتم.
    متاسفانه جایی هم کار کردم که مدیر اون دفتر اطلاعات خیلی پایینی داشت و همون جا بود که متوجه شدم آدم‌هایی که سواد و اطلاعات پایینی دارند، افراد زرنگ‌تر و باتحصیلات‌تر از خودشون رو به‌کار می‌گیرن و استخدام می‌کنند.

  3. سلام زهرای عزیزم. اون قسمتی که به پدرت گفتی ای‌کاش رئیس جمهور بودی رو خیلی دوست داشتم. منم پدرم حدود ۹ سال پیش بعد از ۲۳سال کارمندی استعفا داد. الانم کار خودش رو داره. میدونی چی برام جالبه اینکه پدرها معمولا الگوی دختراشونن. و دخترها نسخه‌ی پیشرفته‌تری از کارهایی رو انجام میدن که پدرها انجام دادن. البته این فکر منه و ممکنه برای خیلی‌ها صدق نکنه🌺❤

    1. سلام فاطمه جان
      آره حتما به صورت ناخودآگاه این ویژگی ها از بچگی توی وجودمون شکل میگیرن و از پدر یا مادر به ارث میرسن. متشکرم از نظر خوبت عزیزم😍

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *