جای خودت هستی؟

معلوم است آدم اگر جای خودش نباشد قطعا جای دیگران هم نمی تواند باشد. حتما می گویی جای خودمان بودن یعنی چه؟

یعنی بتوانی خودت را درک کنی. از خودت انتظار بیجا نداشته باشی. خودت را له و لورده نکنی بعد آخرش نتوانی حتی از جایت بلند شوی.

اینکه بدانی توانت در چه حدی است. در نهایت خودت را درست بشناسی.

وقتی خودت را خوب نمی شناسی با نیمه هایی از وجودت غریبه ای.  در بعضی شرایط نمی دانی آن فردی که فریاد کشیده یا آن فردی که وابستگی بیش از اندازه ای که از خود نشان داده چه کسی بوده .چون تو از چارسوی وجودت بی خبر بودی.

شاید هم درست خبر نداشتی. در نهایت آنچه تو را بزرگ می کند و موجب می شود دیگران هم از جانب تو درک شوند همین است. شناخت خودت برابر است با شناخت نسبی دیگران.

البته بعضی افراد شخصیت خودشان را از تو پنهان می کنند و اینجا دیگر کاری از دستمان ساخته نیست.

برای خورشید شدن باید از هفت آسمان درونت بگذری و به هفت مسیر متفاوت بروی تا در نهایت حجاب های درونت برداشته شود. نور از همان جایی خارج می شود که تو راه را گشوده باشی.  تمام مسیر ها از اول باز نبودند این افراد بودند که راه ها را ساختند تا بتوانند در مسیر های متفاوت قدم بگذارند و ببینند مسیر های متفاوت چگونه است.

خورشید شدن آسان نیست باید سال ها برایش تلاش کنی . راستی برای اینکه همیشه همانطور پرنور بمانی  باید به صورت مستمر حواست به کارت باشد و رهایش نکنی. رها کردن مساویست با کم شدن نور خورشید درونت و دیگر توسط دیگران قابل دیدن نیستی و در تاریکی فرو خواهی رفت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *