به غول هایی که سر راه اهدافت هستند دست بده!

بعضی اوقات خیلی برای نوشتن هیجان زده ام اما بیشتر اوقات با تلاش شروع می کنم تا دور نشوم. این اتفاق حتی برای نویسندگان بزرگ هم پیش آمده است. من هنوز خیلی کوچکم اما مطمئنم با تمرین غولی برای خودم می شوم.

تا به حال به غول های زندگی ات دست دادی؟

اصلا چرا می گویند فلان چیز غول مرحله ی آخر  است؟

احتمالا بخاطر اینکه کار دشوار و بزرگی است و باید برایش بسیار مایه گذاشت می گویند غول. اما کشتن غول ها کار درستی نیست .  می دانی چرا؟

چون آن ها هم دلشان می خواهد زندگی کنند. پس به غول های زندگی ات دست بده و اگر بدت نمی آید روبوسی هم داشته باش. البته معمولا غول ها لب های قلوه ای و درشتی دارند  و وقتی تو را می بوسند آ ب دهان چسب ناکشان تمام صورتت را خیس می کند. چندشت شد؟

خب من هم همین را می خواستم. پس فقط دست بده و بگو خوشحالم که به تو رسیدم سپس بگو من می توانستم تو را بکشم اما می خواهم این دیدار مسالمت آمیز باشد و تو بدانی من قوی هستم. احتمال دارد قول با این حرفت عصبانی شود . برای اینکه آرامش کنی بگو در دیدار بعدی برایش گوشت میبری. او هم که خنگ است و زود خامت می شود.

وقتی در مسیر بعدی قرار گرفتی تا به دیدار غول دوم بروی برایش زبان درازی کن تا بفهمد دیگر قرار نیست مسیر رفته را برگردی. او هم دیگر دستش به تو نخواهد رسید.

راز موفقیت آدم ها در کشتن غول ها نیست بلکه ایجاد یک رابطه ی درست و اصولی ست و اینکه بتوانند آن ها را دور بزنند. البته غول های مراحل بعدی قطعا خفن تر و باهوش تر از این حرف ها هستند باید بیشتر حواسمان را جمع کنیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *