جمع و کم میشوم
جمع میشوم. کم میشوم. به ریاضی و حساب بازگشتم. مدام چیزی در من زیاد میشود و تصور میکنم باید کمش کنم. کم که میکنم گویا
جمع میشوم. کم میشوم. به ریاضی و حساب بازگشتم. مدام چیزی در من زیاد میشود و تصور میکنم باید کمش کنم. کم که میکنم گویا
کشان کشان خودم را آوردم اینجا تا حداقل چند جمله بنویسم و بروم بخوابم. چون چشمانم دارد میرود. امروز کمی بیحوصله و کسل بودم اما
جمع میشوم. کم میشوم. به ریاضی و حساب بازگشتم. مدام چیزی در من زیاد میشود و تصور میکنم باید کمش کنم. کم که میکنم گویا
کشان کشان خودم را آوردم اینجا تا حداقل چند جمله بنویسم و بروم بخوابم. چون چشمانم دارد میرود. امروز کمی بیحوصله و کسل بودم اما
آخرین دیدگاهها