وقتی خودکار جوهر پس میدهد یاد چه میافتی؟
راستش یاد این میافتم که اگر بیش از اندازه جوهرهی وجودت را بر تن این زندگی پس بدهی چندان دوستداشتنی نخواهی بود، چون هر کسی که میآید با تو حرف بزند سریع جوهرت به سمتش پاشیده میشود و او را رنگی میکنی.
جوهر پس دادن کار آدمهای ندید بدید است. کسانی که تا چیزی بدست میآورند میخواهند چشم و چارت را با آن کور کنند.
جوهرهی وجود
وقتی حرف مفید و درستی نداری بهتر است سکوت کنی و ابتدا جوهرهی وجودت را با چیزهای خوب پر کنی سپس در پی این باشی که یک سخنرانی ترتیب بدهی.
وقتی آدمی جوهردار باشی آنوقت میدانی کی و کجا باید جوهرت را آرام در وجود افراد تزریق کنی. اینکه عدهای به جای تزریق تنها میخواهند بقیه را رنگی کنند و بروند یعنی اهل آن نیستند و ریشهی وجودشان را با جوهرهای مرغوب پر نکردهاند.
جوهرهی وجود هر شخص علم و معرفت اوست و اگر آن را به دیگران منتقل کند آنوقت بدون اینکه زور بزند همه متوجه خواهند شد.
دیدید بعضی اوقات خودکارها جوهر پس میدهند و گویا نشتی پیدا کردهاند؟
این جوهرهای بی موقع، چهرهی نوشته را زشت میکند.
در کل از خودکارهای جوهر پس دِه خوشم نمیآید. دلم میخواهد خشک و تمیز کلمات را کنار هم بنویسم.
درست شبیه آدمهایی که جوهرهی خاصی ندارند و تا چیزی بدست میآورند سریع میخواهند آن را به نمایش بگذارند.
یاد نوشتههای کوتاه برخی افراد در اینستاگرام افتادم که بسیار هم خواهان دارند اما اگر توجه کنیم بسیار کلیشهای و بیمایه هستند. و برعکس متنهای پرمایه و بلند اصلن به چشم نمیآیند.
آنطور که معین است، نباید ابتدای مسیر نوشتن دنبال خواهان برگردیم و باید حواسمان را فقط به تمرین کردن بدهیم.
در زمان تمرین بسیار جوهرها خواهیم ریخت اما آنچه بعد از سالها در ما باقی خواهد ماند مهم و ارزشمند است.
4 پاسخ
زهراااااااجان
ایموجی تعجب چند تااااا
امروز داستانک من خودکار آبی خوشرنگ بود و چه جالب تو هم در باره جوهر خودکار مطلب گذاشتی
بابا یکی ما رو از برق بکشه داره دامنه فرکانس و تلی پایتامون بیشتر و بیشتر میشه.
من مطالب قبلیتو نظر دادم، داشتم چک میکردم، دیدم عه مطلب جدید گذاشتی و بعد دیدم عه عه عه درباره جوهر خودکار
ایموجی بزن قدش
عههه چه جالب
واقعن این ارتباط دوستانه داره فرکانسش به قلبها میرسه😍
به به مرسی مرسی.
یعنی عاشقتم من که هرچی شاهین کلانتری میگه تو فورن یه متن معرکه در مورد اون مینویسی و با کلمات و جملههات آدمو غرق در لذت میکنی.
«راستش یاد این میافتم که اگر بیش از اندازه جوهرهی وجودت را بر تن این زندگی پس بدهی چندان دوستداشتنی نخواهی بود، چون هر کسی که میآید با تو حرف بزند سریع جوهرت به سمتش پاشیده میشود و او را رنگی میکنی.»
آفرین زهرا. آفرین زهرا. این دو سطر بالایی فوقالعاده بودن دختر. چه خوشگل مینویسی تو آخه.
خب در مورد بخش دوم یا جوهره وجود که گفتی وقتی حرف مفیدی نداریم بزنیم بهتره سکوت کنیم، الان من سکوت کنم و آخر پستام پادکست نذارم؟ سکوت کنم؟ من که جیک و جیک میکنم برات بذارم برم؟
چون واقعن حرف مفیدی ندارم بزنم و فکر میکنم قراره پرت و پلا بگم با این سر و صدایی که دور و برمه.
اع یادم نیس دربارهی این موضوع کی گفته بود؟
البته این یادداشت برای چند ماه پیشه، دیدم خوبه، بازنویسی کردم و اینجا گذاشتم.
صبا باورت نمیشه بعد از چند ماه که رفتم سراغ دفترم و اتفاقن این جمله رو که خوندم با خودم گفتم چقدر قشنگ نوشتم. اینا رو من نوشتم واقعن؟ چرا پس الان انقدر گیجم و چرت و پرت زیاد مینویسم😅
نه نه تو سکوت نکن. بگو، بنویس روزمرگیات هم قشنگن و توشون یه مفهومی نهفتهست. من دوسشون دارمااا.