تغییر و خودسازی

کاش تغییر کنم. دلم نمی خواهد خاطرات مسموم را به خورد روحم بدهم اما آن ها مدام از روحم آویزان می شوند و حس سنگینی خاصی به آن می دهند. تنها کاری که می توانم انجام دهم آویزان شدن به دوست داشتنی های زندگی ام است. بلند می شوم. پنجره را باز می کنم. باد پرده های اتاقم را به این سو و آن سو می کشاند و درونم می خواهد همچون پرنده رها و آزاد در باد پرسه برند.

گاهی زندانی افکار خویش می شوم و خارج شدن از محدوده ی امن درونم ممکن نیست. باید بروم. خروج ممنوع فقط برای خیابان هاست. برای حال درونی ما همیشه ورود و خروج باید آزاد باشد. اگر هم نبود باید بالاخره موفق به آزاد سازی شویم.

پروسه ی شناختن خویش بسیار زمانبر است. وقتی خودمان را شناختیم آنوقت نوبت آن است که خودسازی را آغاز کنیم. مرحله ی اول سرشار از سختی ست. در خودسازی باید به چه چیزهایی توجه کرد؟

مثلن من آدمی هستم که زود خودش را در مقابل یک مشکل با بیماری می بازد. از ظاهرم پیداست که در درونم چه می گذرد. رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون. حالا باید دنبال آن راه حلی بگردم که چگونه می توانم در این شرایط خونسردی ام را حفظ کنم. شاید گفتنش ساده باشد اما در عمل باید مدت زیادی برای این تغییر وقت گذاشت.

سوال آنجاست که چه کارهایی برای این تغییرات اساسی باید انجام داد. باید دنبال کتاب ها، مشاوران یا روانشناسان رفت. این مرحله و انتخاب درست هم خودش یکی از مراحل تغییر است.

گاهی ممکن است حس کنیم از خودمان خسته شده ایم. دستمان را روی قلبمان می گذاریم و می گوییم کاش می توانستم با حوادث و مشکلات خونسردانه برخورد کنم. انگار صدایی از درونمان می گوید بالاخره یک روز تغییر می کنی.

اما این تغییر باید زودتر صورت گیرد تا بعدها چیز دیگری قربانی تغییراتمان نشود. قبل از اینکه جهان چیزی را از تو بگیرد تو باید در جهت بهبود خودت و تغییرات درونی پیش بروی. باور کن همه ی این ها برای خودت خوب است. زندگی ات را بهتر و سرزنده تر می کند.

همیشه به حال آدم هایی که با هر چیزی با بی خیالی رفتار می کنند و سعی می کنند دردها و مشکلات را رها سازند، غبطه می خورم. رهایی موجب می شود درونشان دیگر پر از زباله های متعفن و آزاردهنده نشود. آن زباله هایی که از تفکرات منفی و حرف های دیگر هستند و چون خوره روی مغز رژه می روند.

تو نمی دانی آن لحظات باید چکار کنی. باید بزودی دنبال آنچه حالمان را بهتر می کند بگردیم. باید تغییر کنیم. تغییری که مثبت باشد. حتما سال ها بعد بخاطر این رنج هایی که برای تغییر کشیدیم از خودمان تشکر خواهیم کرد و قدردان خواهیم بود.

پس آدمی برای اینکه در این دنیا  بتواند بهتر زندگی کند باید تغییرات مثبت را بپذیرد و خود را درون یک چیز محافظت شده قرار ندهد. گاهی شکستن شیشه ها و بیرون آمدن از منطقه ی امن خود می تواند سبب بهبود درون و بیرون شود.

⇐این پست به مرور بروزرسانی خواهد شد…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *