فاصله گرفتن از کار ها و عادت ها

چند روزی که از کارت فاصله میگیری انگار با آن غریبه می شوی.آنوقت که تازه روی غلتک افتادی باز از دور خارج می شوی تا وقتی که حالت بهتر شود. حالا قرار گرفتن در مسیر و ایستادن دوباره سخت تر از پیش می شود. تو می خواهی جلو بروی اما مدام چیزی در درونت تو را باز می دارد.

وقتی به چیزی عادت می کنی هر روز بدون هیچ زوری خودت سراغش می روی اما یک اتفاق درست شبیه حادثه ی محرک در یک داستان تو را از آنجایی که هستی به جایی دیگر پرت می کند. زندگی از آنچه که بود فاصله می گیرد و بهم می ریزد . البته حوادث هم متفاوت هستند که برخی موجب می شوند کاملا برای مدت طولانی آنچه که بودی را رها کنی و برخی شدتشان کمتر است و نیاز به زمان محدود تری داری تا دوباره برگردی. اتفاقا ممکن است حوادث موجب رشد هر چه بیشتر تو نیز شوند. همه چیز به خودت بستگی دارد.

همیشه دلم می خواهد تحت هیچ شرایطی هدفم را رها نکنم اما بالاخره در هر زندگی حوادث غیر مترقبه رخ می دهد و آدم باید بعد از بهبود در این اتفاقات باز هم از جایش برخیزد و ادامه دهد. البته به همین راحتی ها که گفته می شود نیست.

همیشه شروع سخت است پس باید با تمام سختی یک بار انجامش داد سپس همه چیز دوباره شکل قبل خواهد شد.

من شک ندارم که بهترین ها نصیب کسی می شود که با وجود مشکلات باز هم جا نزده و ادامه داده است.

من می خواهم به موفقیت برسم و از نو برای اهدافم تلاش کنم. حالا چون قوی ترین آدم ها از جایم بلند می شوم و بعد از هفت روز دوباره شروع می کنم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *