مانند رود در مسیرت ثابت قدم بمان

فکرها و برنامه هایی که برای روزهای آینده داریم گاهی خواب را از آدم می گیرند. بی تابت می کنند و تو دلت می خواهد پرشتاب بروی سراغشان و انجامش دهی. البته نمی شود اتمام کار را در یک روز انجام داد. برنامه ها را باید به بخش های کوچکی تقسیم کرد تا ذهن قبول کند که انجامشان دهد.

معمولا وقتی کار زیادی به ذهنت محول می کنی، او کلا فرار را بر قرار ترجیح می دهد. می خواهد سراغ آن کاری برود که جزو اولویت هایت نیست. بیشتر دلش خواب و تفریح می خواهد چون سختی را یکهو جلوی چشمش دیده. وقتی می بیند نمی تواند از پس آن همه کار بر بیاید در حالت سکون و سکوت قرار می گیرد.

پس برای اینکه او را ناامید نکنی، اول از همه کارهایی که مهم هست را بنویس و بیست کار را برای روزت پشت هم ردیف نکن. این موجب گیجی می شود و هیچ کدام هم ممکن است خوب پیش نرود. برای ذهنت شفاف سازی کن تا بفهمد اولویت تو چه کاری است و براساس آن تنظیم شود.

آنوقت به آرامشی نسبی خواهی رسید. هدفی که داری مقابلت است و باید قدم هایی را برای رسیدن به آن برداری.

صبر و تداوم

همه چیز را با هم نخواه. صبر کن و آهستگی و پیوستگی را فراموش نکن. وقتی بی تابی شب و روز فرقی نمی کند. کاش همه ی آدم ها بی تاب رسیدن به اهدافشان بودند. آنوقت چقدر به میزان آدم های دغدغه مند افزوده می شد.

همه ی ما شبیه رودیم که می خواهد به دریا برسد. در مسیر به سنگ ها و صخره هایی برخورد می کنیم. همیشه راحت و روان پیش نمی رویم. گاهی چیزی متوقفمان می کند. گاهی بر سرعتمان افزوده می شود اما هیچوقت نباید کم بیاوریم.

باید افتخار کنیم در مسیر هستیم. اگر وارد مسیر های فرعی شدیم دوباره به همان راهی که بودیم بازگردیم. پیشرفت اتفاقی نیست. اینکه ذهنمان را با داده ها و اطلاعات کم اهمیت و مبتذل پر کنیم ما را به اهدافمان نخواهد رساند. دنبال چیز های مفید باید بود.

اولش ناچاریم تقلید کنیم. ببینیم و یاد بگیریم. بعد صاحب سبک می شویم. نه به زودی بلکه با سال ها تلاش و ممارست. فقط باید به خودمان اعتماد داشته باشیم. به اینکه پای کار خواهیم ماند حتی اگر صخره های سخت و بلند مقابلمان قد علم کنند.

ما هم عَلَم شویم و بالاتر از آن چیزی که سد راهمان شده باید به احتزاز در بیایم. پرچم هدفی که به احتزاز در آمده قطعا افتخارآمیز است. دنبال نیک بختی می گردی؟ دنبالش نباش، تو کارت را انجام بده او خودش ایجاد می شود.

سختی کار

سختی کار در تمام سال های فعالیتت تقسیم می شود و در هر مرحله نوع سختی ها متفاوت است. یک روز، پرکاری خسته ات می کند. و روز بعد کم کاری. یک روز مخاطب کم دلزده ات می کند و یک روز مخاطب زیاد. مهم این است که در همین میان تو تنها توجه و تمرکزت را به خودت معطوف کنی. قطعا نتیجه ای خوب دریافت می کنی.

ما آدم ها همیشه گله مندیم. کار زیاد باشد می گوییم خسته شدم. کم باشد می گوییم بی حوصله شدم و ناراحتم.

هر طور هست خدا را شاکر باش. ایمان داشته باش که خوب می شود. امید در قلب هایی راه می یابد که شکرگزاری را فراموش نمی کند. تو خودت نوری هستی که می تواند بر قلب های ویرانه ی یک فرد بتابد.

گیاهت که جوانه زد و سبز شد، سریع کود و آب فراوان به آن نده. اگر اول راه زیاد این کار را انجام دهی نابود می شود و باز از صفر باید آغاز کنی.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *