در جهان خیال، با واژگان قدم میزنم
اینجا آموختههایم دربارهی نوشتن، نویسندگی، زبان و کلمات را با شما به اشتراک میگذارم.
چگونه سرعتگیرهای زندگی را بشناسیم تا کمرمان نشکند؟
آن روزی که با هم داشتیم میرفتیم دریا و تو متوجهی آن سرعتگیر تپهمانند نشدی را یادت میآید؟ چنان از رویش رد شدیم که ته ماشین به آسفالت برخورد کرد و رفتیم هوا، آمدیم زمین. سرعتگیرهای امروزی فرط و فرط هر کجا که فکرش را نمیکنی ظاهر میشوند. مثل نقل
چگونه نوشتن باعث محبوبیت میشود؟
بیشتر ما آدمها محبوبیت و دیده شدن را دوست داریم. اینکه برای عدهای مهم باشیم انگار دنیا را به ما دادهاند اما کافیست کسی بهمان اهمیت ندهد یا مورد نقدی خصمانه قرار بگیریم. آنوقت در دلمان چیزی به جوشش در میآید. چرا؟ اول از همه چون یاد نگرفتیم قرار نیست
تجربیاتم از سفر به درون
همه جا تاریک شده بود. هیچکس نبود تا چراغ یا شمعی روشن کند. تنهایی مرا دربرگرفته بود. حس میکردم بالاخره کسی از راه میرسد اما ساعتها و روزها گذشت تا فهمیدم خودم باید از جا بلند شوم و با تمام آنچه بر من گذشت، دستم را به سوی نور دراز