در جهان خیال، با واژگان قدم میزنم
اینجا آموختههایم دربارهی نوشتن، نویسندگی، زبان و کلمات را با شما به اشتراک میگذارم.
برای تمرکز، یافتن یک موضوع خاص و عشق مینویسم
برای ماندن مینویسم، برای نرفتن. برای اینکه در وضعیت فعلی نمانم و به تمرکز برسم. میدانم من همه چیز را خوب میدانم. فقط باید بیشتر برایم تکرار شود. همانطور که صدای خودم را از خودم میشنوم. هنوز چیزی در درونم هست که شناخته شده نیست. هنوز چیزی را باید بفهمم
به او که فکر میکنم، باران میبارد
به باران فکر میکنم به ابرهای باردار که بارشان را بر زمین میگذارند میفهمم چه حس خوبیست وضع حمل کردن برای منی که تجربهای از آن نداشتم برای هر کسی ممکن است اتفاق بیفتد پیر، جوان، دختر، پسر، کودک، مرد یا زن همه باری دارند که یک روز بر زمین
خلوت با کلمات| آسمان
میتوان ساعتها با کلمات و مفهومی که در درونش نهفته است خلوت کرد. اگر هر روز با کلمهای خلوت کنیم و هر چه دربارهی آن به ذهنمان میرسد بنویسم تازه میتوانیم بگوییم اندکی با آن کلمه آشنا شدیم. مگر میشود نویسنده باشی و با کلمات رفیق نباشی. چندیست که دلم