یکم سپتامبر روز نامهنگاری بود و من دقیقن روز قبلش تصمیم گرفتم بعد از مدتها عکاسی کنم. وارد کمد مخفی اتاقم شدم. همینطور که آنجا را ردیف میکردم، یک سری وسیله برای عکاسی هم پیدا کردم گفتماگر شد ازشان استفاده کنم. چشمم به یک دعوتنامهی عروسی افتاد که در یک