کنترل نفس سرکش

تا به حال حس نیاز به چیزی در درونتان بوده که سرکوبش کرده باشید؟

دلیل اینکه سرکوبش کردید چه بود؟

بعضی از حس ها وقتی در درون آدم فعال می شوند ما نمی توانیم همان لحظه جوابشان را بدهیم و ناچاریم

به گونه ای کنترلشان کنیم. اما این کنترل کردن تا کی؟ تا کجا؟ شاید همین سرکوب کردن بهمان آسیب بزند و باعث شود به رفتار و افکارمان ضربات جدی وارد شود.

بعضی حس ها را نمی توان به راحتی ارضا کرد شاید چون توانش را نداریم یا اصلا دست ما نیست. باید بنشینیم و ببینیم تا کی قرار است این حس به پاسخی درست دست پیدا کند…

البته ممکن است در مسیر زندگی یک روزهایی کاملا آن ها را نادیده بگیریم و کنترل شده باشند اما گاهی سخت

است نیاز های درونی مان را کنترل کنیم.

آدمی آزار می بیند اما خداوند درست همین جا ازمان خواسته تا می توانیم جلوی نفسمان را بگیریم و نگذاریم جلوتر بروند و پا روی منطقه ی خطر بگذارد. مثلا وقت هایی را در نظر بگیر که چیزی را از کسی در خواست می کنی و با جواب “نه” روبرو می شوی، آنوقت چه می کنی؟

درست است هیچوقت دلمان نمی خواهد نه بشنویم اما همه که براساس نیاز تو کاری انجام نمی دهند پس باید

نه شنیدن را یاد بگیریم و همچنین نه گفتن.

به نظرم کار بسیار سخت و طاقت فرسایی ست شاید در یک سری موارد خاص بیشتر ذهنمان درگیرش شود اما

می شود خیلی اوقات نادیده اش گرفت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *