هنر درست فکر کردن |نوشتن یک کتاب

قطعا نوشتن کتاب نیاز به مراحل بسیاری دارد. مثلا لازم است کتاب های مختلف را مطالعه کنیم و ایده های متنوع بگیریم. مدتی با آن کتاب ها زندگی کنیم. در زندگی روزمره ی خودمان و بقیه دقت کنیم و به آنچه در رابطه با موضوعمان است ویژه  توجه کنیم. شاید تا اسم کتاب می آید هر کسی با خود بگوید این یک پروژه ی جدی است. بله کاملا همینطور است چون باعث می شود در ذهنمان این شکل بگیرد که دارم کتاب می نویسم پس برایش بیشتر تلاش می کنیم. هر روز کمی از آن را می توانیم پیش ببریم تا کم کم مطالب کنار هم قرار بگیرند.

من هم مدتی ست درباره ی درست اندیشیدن و تفکر نقادانه می خواهم محتوایی خوب تولید کنم چه بسا کم کم به یک کتاب تبدیل شود. البته باید بگویم هنوز اول راهم و در حال مطالعه تا بتوانم از پس نوشتن چنین متنی بر بیایم.

حالا اینجا کمی درباره ی این موضوع  می نویسم تا کمی روشن شود.

درست فکر کردن یا تفکر نقادانه

چرا دلم می خواهد در رابطه با این موضوع کتابی بنویسم؟ آیا این چیزیست که همیشه دغدغه اش را دارم؟

در زندگی ام افراد زیادی را دیدم که بلد نبودند فکر کند. ما آدم ها چه بخواهیم چه نخواهیم فکر می کنیم ولی اینجا منظور شیوه ی صحیح فکر کردن است. یعنی هر کار که می کنیم باید در جهت یک فکر صحیح و اصولی باشد.

همیشه از افرادی که بیهوده نظر می دهند. فکر نکرده و نسنجیده به خیلی چیزها گیر می دهند. و می خواهند از تو ایراد بگیرند فاصله می گیرم.

وقتی خودم فکر می کنم و همیشه خود را جای افراد می گذارم می بینم چقدر قدرت درکم بالا تر رفته است. با دیدن همچین افرادی سرم دود می کند. انگار همان لحظه شبیه خانه ای می شوم که از دودکشش دارد دود های سیاه خارج می شود.

هنر درست اندیشیدن ،مگر اندیشیدن هم هنر است؟ اندیشیدن همان کاریست که همگی آن را بلدیم.

این را خیلی از افراد می گویند، اما اینطور نیست . ذهنمان باید فقط روی یک موضوع معطوف شود .

اگر حرف کسی را متوجه نشدیم دوباره بپرسیم و اصلا خجالت نکشیم زیرا اشتباه فهمیدن خیلی بدتر است و در پاسخگویی هم خودمان دچار مشکل می شویم. اینجاست که باید پیچیدگی ها را حل کنیم تا بتوانیم اندیشه مان را هم اصلاح کنیم. اصلاح خودمان باعث می شود جامعه ی بهتری داشته باشیم .

من دلم می خواهد همگی به یک درک متقابل برسیم. می دانم هیچوقت نمی شود و نمی توان افراد را مجبور کرد . خیلی ها اهمیتی به این مسائل نمی دهند و می گویند این قبیل کار ها را افراد بیکار انجام می دهند. در حالی که برای اینکه آدم بهتری شویم نیاز است یاد بگیریم در هر زمینه ای چگونه نقادانه فکر کنیم .

ما باید دانشجوی تفکر باشیم و یک چیز جدایی ناپذیر برایمان باشد . یعنی دنیا را کلاس درسی تصور کنیم که می خواهد به ما شیوه ی درست فکر کردن و سنجیدن را بیاموزد.

حالا نمی دانم هنوز هم چیزی هست که بخواهد مرا از این مسیر بگرداند یا خیر اما من دلم می خواهد در اندیشیدن  به فرد بهتری تبدیل شوم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *