نوشتن ایده های داستانی با کلمه برداری + یک نمونه

وقتی کتابی را به اتمام میرسانیم حس می کنیم خیلی از جملات یا بخش های خوبش را فراموش کرده ایم.

همه ی ما می دانیم که خواندن کتاب های خوب می تواند دایره ی واژگانمان را گسترش دهد. ما به صورت معمول از یک سری کلمات همیشه در نوشته هایمان استفاده می کنیم که از دایره ی واژگان فعال می آیند.

اما یک سری کلمات هستند که ما با اینکه آشنایی کافی داریم و در متن ها و کتاب های مختلف خواندیم اما هیچوقت در نوشته هایمان ازشان استفاده نکردیم. این قبیل واژگان جزو دایره ی واژگان غیرفعال ما قرار می گیرند.

وقتی کتابی خوب و پرمایه می خوانیم می توانیم کلمات یا عبارت هایی که به نظرمان کاربردی و خوب هستند را در دفتری بنویسیم و از آن ها در نوشته ی خودمان استفاده کنیم. حتی به زور هم که شده آن را لا به لای یک نوشته بیاوریم تا برایمان عینی تر و در ذهنمان ماندگار شود.

این یکی از تمرینات کاربردی در این زمینه است که بسیار عالی و کمک کننده می تواند باشد .

حتی بعد از خواندن داستان تا ساعت ها مدل و سبک آن نویسنده در ناخودآگاهمان می ماند. وقتی می خواهیم با لغات یا جملاتی که از کتاب برداشتیم چیزی بنویسیم آنقدر خوب جاری می شوند که گاهی شگفت زده می شویم.

پس نباید اثربخشی این تمرین را دست کم گرفت.

بهتر هم هست که در همان ساعاتی که خواندیم، متن خودمان را با کلماتی که برداشتیم بنویسیم.

 

اینجا یکی از نوشته هایی که با کلمه برداری نوشتم را قرار می دهم تا شما بخوانید:

 

کلمه برداری از کتاب ملکوت، بهرام صادقی

«برخی کلمات کتاب  با نوشته های ذهنی من مخلوط شده اند»

 

بازیچه ای بیش نیستم و او هم بیش از حد مرا بازی می دهد…

بازی میخورم و هر بار از مسمویت بالا می آورم. نمی دانم مرا چگونه تسخیر می کند . مست می شوم ، شاد می شوم و سپس با یک باخت در خودم له می شوم. این چه حسی ست. خدا می داند.

هنوز مقابلم ایستاده دارد نگاهم می کند. می دانم شوقی عجیب در چشمانش است اما چشمان من تاریک و بی نور گشته است. دریغ از یک جرعه نور که از لای دخمه به داخل ورود کند.

ساعت های در به دری و بلاتکلیفی آغاز می شود. تنها و بی کس گوشه ای کز می کنم. چطور می شود انقدر بر کسی ظلم روا داشت.  چشمان سوزان و ملتهبم با نوری که از لای در ورود کرده است تنگ می شود.

همیشه وقتی مدتی در تاریک می مانی چشمانت به آن عادت می کند و وقتی دوباره به نور برمی گردی مردمک ها توان دریافت این همه نور در آن واحد  را ندارند. خود به خود چشمانت بسته می شود تا  آرام آرام دوباره به حالت معمول برگردد.

گاهی دلم می خواهد در مقابل یک عمر رنج قدری هم شادی نصیبم شود. یک موهبت از هر سویی که به سمتم روانه شود دوباره من خسته ی رنجور را به خود حقیقی ام بر می گرداند.

می گویند خودم باید از جایم بلند شوم و شادی را  از قفس آزاد کنم. کاغذی را از لا به لای دیوار پیدا می کنم. نگاهم روی خطوط نوشته شده می لغزد. گویا کسی رمزی در این نامه صحبت کرده که برای من قابل فهم نیست. صدا هایی رعب انگیز از بیرون به گوش می رسند . سپس باد سردی از لا به لای میله ها درون لباس نخ نمایم می خزد. سردم می شود. خیلی سرد. برایم یادآور سوز زمستان  کودکی ام است.

دست در دست مادرم به سمت شهر بازی می رفتیم . با ناباوری و سرخوشی به وسایلی که از دور به چشم میخورد نگاه می کردم. باورم نمیشد بالاخره مادر مرا به شهربازی برده بود.

با مادر سوار سورتمه شدیم. هیجان و فریاد های از ته دلم هنگام اوج گرفتنش مرا از زمین جدا می کرد.

بعد از اتمامش بی قیدانه لبخند  می زدم. مادر هم با دیدن لبخندم، خندید و عطر شکوفه های بهاری به مشامم رسید. سوز زمستان لای شلوار ضخیمم پیچید و چادر مادر را سفت چسبیدم . زمستان بود اما هنوز از چادر مادر بوی بهار را میشد حس کرد .عمیق نفس می کشیدم، بخاری از دهانم بیرون می جهید و سریع در هوا ناپدید میشد.

مطالب مرتبط

4 پاسخ

  1. گاهی دلم می خواهد در مقابل یک عمر رنج قدری هم شادی نصیبم شود. یک موهبت از هر سویی که به سمتم روانه شود دوباره من خسته ی رنجور را به خود حقیقی ام بر می گرداند.
    🍃🍃🍃
    سلام زهرا جانم
    خواندن نوشته‌های زیبای شما برای من بسیار لذت بخش است.
    برایت بهترین‌ها را آرزو می‌کنم دوست هنرمندم.
    🍃💎🌷😊

  2. سلام زهرا جان
    ممنون که این ایدهٔ ناب رو باهامون به اشتراک گذاشتی. برای من که تازه بود و سعی می‌کنم با کتاب‌های قوی اجراش کنم.
    اما دو نکته رو به نظرم رسید بگم:
    ۱. خیلی بهتره که اون عباراتی که از کتاب در تمرینت استفاده کردی رو داخل کروشه یا قلاب بیاری تا خواننده درک بهتری از چگونگی انجام تمرین داشته باشه و بتونه متن تو رو از اقتباساتی که از کتاب داشتی تفکیک کنه.
    ۲. در نوشته‌هات جای خالی مهارت ویراستاری خیلی خالیه و وقت‌گذاشتن برای این موضوع می‌تونه خیلی به حرفه‌ای‌شدنت کمک کنه.
    برای شروع هم من اول جستجو در وب و برای مثال، مطلب نیماتودی رو پیشنهاد می‌دم.
    https://www.nima.today/textual-content-production/punctuation-marks/

    و دوم کارگاه ویرایش و درست‌نویسی مؤسسهٔ ویراستاران که مطمئنم ارزشش رو داره تا هر محتواپیشه‌ای براش وقت و هزینه صرف کنه.
    https://virastaran.net/product/von/

    موفق باشی.
    من به زودی سایت شخصی‌م رو راه می‌اندازم و باز هم میام این‌جا و بهت خبر می‌دم تا اگر دوست داشتی بیشتر هم رو دنبال کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *