کلافی برای شکیبایی
همهی ما آدم ها اگر یک کلاف برای شکیبایی و صبر داشته باشیم قطعن کم میآوردیم. همیشه باید کلاف های شکیبایی کنارمان باشد تا اگر یکی به ته رسید دیگری را باز کنیم. شروع به بافتن کنیم تا بتوانیم همچنان شکیبا باقی بمانیم. لحظه ای اگر دست از کار بکشیم. کلاف رها میشود. آنقدر از ما دور میشود که باید دنبالش بدویم.
شبیه کلاف کاموایی گره گره شده دنبال کلاف شکیبایی میدویم. از نفس میافتیم. به میزانی که برای عشق زمان میگذاریم باید برای شکیبایی هم زمان بگذاریم تا در مراحل سخت زندگی کلاف اضافی در انبان داشته باشیم .
صبر، شکیبایی، تحمل می خواهند به ما بگویند که زندگی همیشه در یک حالت ثابت نخواهد ماند. یک روز میبینی اتفاقی اعصابت را بهم ریخته و روز دیگر میبینی برای چیزی بیقرار شدی و همینطور در تمام روزها بالاخره چیزی اذیتت میکند. خودت هم نمیدانی باید چگونه تاب بیاوری.
وقتی ویژگی صبر را در خودت تقویت کنی آنوقت میتوانی راحتتر خودت را قانع کنی که فلان چیز قرار بود این مسئله را به من نشان دهد. باید صبور باشم، منتظر بمانم تا ببینم خدا میخواهد چه چیز را به من نشان دهد.
در هر شرایطی اگر لحظهای صبر کنی می توانی تصمیم بهتری بگیری مگر در شرایط اضطراری که دیگر چارهای نداری برای همین بدون فوت وقت باید سراغ کار بروی و لحظهای تعلل جایز نیست.
صبر و تفکر
آدمهای این دوران عجولتر هم شدهاند. با گسترش شبکههای مجازی این عجله در بیان حرفها یا اشتراکگذاری خبرهای غلط یا هر چیزی که به چشممان خورد هم دیده میشود. لحظهای صبر و حوصله نداریم تا ببینیم اصلن چیزی که شنیدیم واقعیت دارد یا نه. همینطور کورکورانه و بدون تحقیق پخشش میکنیم و در گسترش اطلاعات غلط و زیاد کردن آتشش دستی پیدا میکنیم.
صبر و تفکر به یکدیگر گره خوردهاند. تو وقتی در شرایط خاص قرار میگیری تا صبور نباشی نمیتوانی ثانیهای فکر کنی سپس رفتاری را بروز دهی.
صبر است که به ما کمک میکند تا بتوانیم راه درست را تشخیص دهیم. در عین اینکه تلاش میکنیم منتظر بمانیم نه اینکه مدام بخواهیم که نتیجه بعد از دو روز ظاهر شود.
ما قرار است در زمینهای رشد کنیم پس نیاز به زمان داریم. در هر مسیری که وارد شوی باید صبرت را تقویت کنی تا زود جا نزنی. خیلیها وارد یک کاری میشوند و برایش تلاش هم میکنند اما چون بعد از مدتی به جایی نمیرسند سریع جا میزنند و رهایش میکنند در حالی که باید شکیبا باشند تا کم کم کسب و کارشان رشد کند.
هیچوقت نمیتوانی بگویی من دیگر صبر کردم و پیمانهاش لبریز شده. هر چقدر هم لبریز شود باز هم باید ادامه دهی . البته گاهی در برخی روابط صبر زیادی موجب میشود که ما ضربه بخوریم.
اگر در رابطهای مدام برای اینکه طرف مقابلتان بهتر رفتار کند صبوری به خرج میدهید اما فایدهای ندارد باید آن را رها کنید. تا یک جایی صبر و فرصت دادن به طرف خوب است اما از یک جایی به بعد شبیه سمیست که به خورد روحمان میدهیم. برای همین باید تمام سعیمان را کنیم تا تشخیص دهیم چه جاهایی صبر زیادی میتواند روحمان را خدشهدار کند.
صبر و انتظار
وقتی خودمان نمی توانیم صبر کنیم دیگر نباید انتظار داشته باشیم که بقیه این کار را انجام دهند. پس برای اینکه بتوانیم صبرمان را محک بزنیم ابتدا در نقطهای باید بایستیم و از دور به آنچه دارد اتفاق میافتد بنگریم. هر آدمی بنابر شرایطش باید به شیوهی خودش این را امتحان کنم.
همیشه صبر را باید در زمان بروز یک اتفاق بسنجیم. درست است که همگی میگوییم صبر خوب است، باید صبور باشیم اما این به تنهایی کفایت نمیکند.
تقویت این قدرت خیلی حیاتیست اما این را هم باید در نظر گرفت که تنها زمانی میفهمیم که آنچه یاد گرفتیم واقعن به صورت عینی هم بروز پیدا خواهد کرد که خودمان را در معرض یک اتفاق قرار دهیم.
گاهی مدتها روی یک ویژگی کار میکنیم اما وقتی در شرایطش قرار میگیریم توان استفاده از آن ویژگی را نداریم یعنی هنوز قدرت لازم را بدست نیاوردیم.
پس انتظار زیادیست اینکه بخواهیم سریع طی چند ماه یا یک سال در این زمینه قدرتمند شویم.
تحمل هر فرد
میزان تحمل در هر آدمی متفاوت است. یکی همین دردهای جزئی که برایش در طول روز پیش میآید غیر قابل تحمل میداند و چنان با آب و تاب توضیحش میدهد که تو فکر میکنی درگیر چه درد عظیمی شده است. در حالی که تو تجربهای از درد داری که حتی گفتنش می تواند تن یک عدهای را بلرزاند.
پس از چنین فردی انتظار درک درد خودت را نداشته باش.
خیلی اوقات پیش آمده که کسی برایمان از اتفاقی که در زندگیاش افتاده صحبت کرده و به گونهای میخواست درد و دل کند در حالی که نمیدانست چه اتفاقاتی در زندگی ما افتاده است.
در این هنگام باید صبوری به خرج دهیم و سریع نگوییم این که چیزی نیست من درد بزرگتری رو تجربه کردم که اگه بگم تو ممکنه دردت رو فراموش کنی. اما ما با این حرف سعی داریم درد او را کوچک بشماریم و شاید در آن لحظه عکس العملی از او نبینیم اما او میشکند و تصمیم میگیرد دیگر از آنچه برایش رخ داده پیش کسی صحبت نکند.
شاید صبر او به اندازهی صبر ما نیست و او هنوز در مراحل ابتدایی گذر از دردها و رنجهاست. خداوند برای اینکه صبر و ایمان ما را محک بزند امتحانهای سختی را از ما میگیرد تا ببیند ما پیروز میدان میشویم یا همچنان در مسیری که مدتهاست اسیرش هستیم، میمانیم.
امتحانات الهی
اگر در مدرسه و دانشگاه درسهایی که به ما داده شد را خوب نمیخواندیم در امتحانات نمرهی خوبی کسب نمیکردیم چون بالاخره برایشان تلاش نکردیم تا نتیجهای رضایتبخش کسب کنیم.
در امتحانات الهی هم همینطور است. اگر درسهایی که خدا بهمان دهد را خوب یاد نگیریم به همین صورت دوباره و چند باره باید آن امتحان را پس بدهیم تا خالق ما متوجه بشود که دیگر کامل یادش گرفتیم.
بعد انتظار خدا از ما بالا میرود که ببین بندهی ما اینجا رشد کرده حالا وقت آن است که بیشتر پیش برود. گاهی هم خودمان باید از خود امتحان بگیریم قبل از اینکه کسی بخواهد ما را بسنجد.
ما همیشه تنبلی میکنیم و خوب از خودمان امتحان نمیگیریم. میخواهیم از زیر کار در برویم. زیادی مهربان و دلسوز خود بودن خوب نیست و موجب میشود در همان درجهی ابتدایی بمانیم.
باید مثل یک رئیس بالا سر خود بایستیم. گاهی میزان کارها را افزایش دهیم تا ببنیم در چالشی که برای خود در نظر گرفتیم صبر و تحملمان به چه صورت است. آیا همچنان ادامه میدهیم یا یک جای کار از حرکت میایستیم؟
پس یادت نرود گاهی قبل از اینکه امتحانت کنند خودت دست به کار شو. اینگونه راحتتر میتوانی از پس امتحانات خدایی بربیایی.
حرکت
منتظر صبور است. فقط نمینشیند و نگاه نمیکند. او حرکت کردن را یاد گرفته است. میداند انتظار بیهوده نگریستن به در و دیوار نیست بلکه این است که بلند شود و گوشهای از یک کار را بگیرد.
منتظر اگر صبور نباشد یک جای کار کم میآورد و فرار را بر قرار ترجیح میدهد. برای همین است که همه انتظار واقعی را میخواهند نه فقط کسی که به زبان میگوید من منتظرم.
صبر یک منتظر را میسنجند. یعنی نگاه میکنند که چه روزهایی میخواست از زیر کار در برود اما ماند و ادامه داد.
منتظر کیست؟
کسی که هدف و نتیجهاش را میخواهد ببیند. در انتظار دیدار کسیست که دوستش دارد و برایش هر کاری لازم است انجام میدهد. چنین کسی اگر جا بزند صبرش را زیر سوال برده است.
برای اینکه رشتههای به هم پیوسته را گره نزند باید حواسش را جمع کند چون هنوز کارهایی روی زمین مانده که انجام نشده پس بیهوده نباید خودش را مشغول کاری انجام شده، بکند.
صبر از هر آدمی یک اسطوره یا قهرمان میسازد.
زمانی که تو آجرهای یک رابطه را میچینی نیاز به صبر داری تا ببینی تا کجا همینطور خوب و با مصالح مناسب پر میشود. اگر یک جایی به مشکل خورد باید باز هم صبوری به خرج دهی و خواهان بهبود باشی. در غیر این صورت به جایی خوب نخواهی رسید. البته رابطه ای که دو نفره است باید هر دو نفر در تلاش برای بهبود باشند.
صبر و قصه
هر آدمی با انجام یک کار متفاوت قصهای برای خودش میسازد. کارهای عادی را همه بلدند انجام بدهند و کسی هم از آن قصه نمیسازد. همهی ما ویژگی صبر را در درونمان داریم اما اینکه چه کسی در مواجه با یک حادثه آنچنان که باید صبوریاش را نشان میدهد مهم است و دقیقن همین قصهساز میشود.
خودمان را نباید دست کم بگیریم چرا که هر تجربه یک قصه است. قصهای صبرساز.
تا به حال داستانی را خواندی که کسی با صبرش قهرمان شده باشد؟ من میگویم اولین داستانی که به ذهنتان میرسد صبر ایوب است.
وقتی در شرایط سخت قرار میگیریم میگوییم باید صبر ایوب داشت تا بتوان این مشکلات را تحمل کرد.
یا صبری که حضرت زینب در صحرای کربلا از خودش به نمایش گذاشت. او با وجود شهادت نیمی از عزیزانش همچنان در مقابل دشمن فریاد میزد که جز زیبایی در این مسیر چیزی ندیده است.
قصهی صبر ما
آیا ما نیز میتوانیم به همین راحتی قصهای برای صبر خویش بسازیم که از جانب دیگران تحسین شود؟
البته قرار نیست داستان خودمان را بگوییم و خودافشایی کنیم. بلکه فقط میخواهیم با این کار متوجه شویم چقدر صبوریم.
پس قصهی صبر خودمان را مینویسیم تا قطره قطره بر این ویژگی ارزشمند بیفزاییم.
چون با نوشتن قصه این ویژگی بیشتر در ذهنمان میماند. در هر شرایطی وقتی نیاز به صبر داریم یاد قصهای می افتیم که خودمان قهرمانش هستیم. پس حتی زمانی که میخواهیم حرفی را بزنیم کمی صبر میکنیم و وقتی میبینیم جایش نیست، چیزی نمیگوییم.
قصهها مسیر را برایمان هموار میکنند. حتی میتوانیم برای بهبود این ویژگی قصهی آدمهای صبور و قهرمان را بخوانیم تا الهام بخشمان باشند.
قصهی پیامبران و ائمه که بهترین درسها را بهمان میدهند. قصهی انسانهای بزرگ و موفق و حتی شنیدن قصهی آدمهای اطرافمان. درخواست کنیم تا برایمان از روزهای سختی که گذراندند بگویند و از زبانشان بشنویم تا برایمان راهی برای صبور شدن باز کنند و کمکی برایمان باشند.
6 پاسخ
سلام زهرا جان
چقدر عمیق و نکته سنجانه بود این مقاله
واقعن به حرف راحته صبوری کردن
امتحان خودمون
قصه صبر ما
جالب بودن
آفرین دمت گرم عزیزم🥰👏
سلام به روی ماهت
ممنون که وقت میذاری و میخونی زهرای عزیز.😍
زهراااا. تو فوق العاده ای. آفرین بهت. یه جورایی حس می کنم انگار قبلن روزنامه نویس بودی یا توی هفته نامه ای، مجله ای جایی کار کردی.
چقدر خوب همه چیز رو بهم گره زده بودی. یاد رایتینگای آیلتس افتادم که خودم همیشه گند می زدم. دارم به این فکر می کنم که تو قطعن میتونی نمره بالایی رو توی بخش رایتینگ آیلتس کسب کنی. نمیدونم شایدم کسب کردی.
آفرین خیلی خوب بود. خیلی دوست داشتم. خاطرات مجله خونیمو زنده کردی.
مررسی عزیزدل😍چرا همچین حسی بهت دست داد؟😁 نه راستش تا حالا نه توی مجله کار کردم و نه آیلتس شرکت کردم. تو که نوشتههات دلچسب و جذابه پس چرا میگی گند میزدم؟!
مچکرم صبا جان❤ اصلن پیامات یه جور خاصی میره وسط دلم میشینه.
سلام قشنگ بود برای منی که زینبم ولی خیلی صبور نیستم.
صبر از شعبه های ایمان است.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
ایمان بر چهار پایه استوار است، صبر، یقین، عدل، و جهاد، صبر هم چهار شعبه دارد، اشتیاق، ترس، زهد، و مراقبت، هر کس مشتاق بهشت باشد از شهوتها دست باز مىدارد و هر کس از آتش بترسد از محرمات دست مىکشید، و هر کس زهد پیشه کند مصیبتها در نظرش کوچک مىگردند، و هر کس مراقب مرگ باشد به کارهاى نیک شتاب مىکند.
یقین هم چهار شعبه دارد، باهوش و بینا باشد، حقائق را دریابد، اهل موعظه و عبرت باشد، و از گذشتهها و سرنوشت آنها اطلاع حاصل کند، هر کس باهوش باشد حقائق را در مىیابد و هر کس حقائق را دریافت موارد عبرت را مىشناسد و هر کس عبرت را شناخت، حالات گذشته را در مىیابد و هر کس حالات گذشتگان را داشت مانند این است که با آنها زندگى مىکند.
عدل هم داراى چهار شعبه است، درک عمیق، فرو رفتن در علم، نظر روشن در احکام و حلم و بردبارى، هر کس درکش عمیق بود علوم را تفسیر و روشن مىکند و حقائق را در مىیابد، و هر کس حکم را شناخت گمراه نمىگردد، و هر کس بردبار بود در حکم خود افراط نمىکند، و در میان جامعه با اعتبار و خوشى زندگى خواهد کرد.
جهاد هم داراى چهار شعبه مىباشد، امر به معروف، نهى از منکر، و راستگوئى در میدان جنگ، و دورى کردن از بدکاران، هر کس امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم مىگرداند، و هر کس نهى از منکر نماید دماغ کافران را به خاک میمالد، و هر کس در میدان جنگ مقاومت کند وظیفه خود را انجام داده است، هر کس از فاسقان دورى کند و غضب او براى خدا باشد خداوند براى او غضب مىکند، اینها بودند پایههاى ایمان و شعب آن.
کپی شده از secad.ir برای تعجیل در فرج صلوات
سلام به شما خانم قهرمانی عزیز
ممنونم از اینکه به نوشتهام این متن خوب رو اضافه کردید تا کاملتر شه.