خطر انقراض را جدی بگیریم!

در حال صحبت کردن بودم که چشمم به پروانه ای با بال های سفید افتاد که دور و بر گل های یاس خوش عطر می چرخید. به مادرم گفتم: خیلی وقته زیاد پروانه نمی بینم انگار تعدادشون کم شده.

مادر گفت: از بس از سم و این مواد  شیمیایی برای زمین کشاورزی و باغ ها استفاده می کنن. حشره ها دارن کاملا از بین میرن. چقدر در دلم ناراحت شدم.

چرا باید نسل حشرات و پروانه هایی به این زیبایی که هیچوقت خداوند بی فایده آن ها را نیافرید،منقرض شود. کاش به آن روزی نرسیم که بگویند حتی نسل پروانه ها هم در حال منقرض شدن است.

چه بلایی داریم سر طبیعت و البته خودمان می آوریم. مثلا برای داشتن محصول بیشتر و بهتر و پول بیشتر، مردم هر کاری می کنند تا از دیگری پیشی بگیرند و محصول سالشان پربارتر و بهتر از  مال بقیه باشد.

انگار مسابقه است. هر که بیشتر طبیعت را به نابودی بکشاند برنده می شود!

حواسمان نیست در این چرخه ما نیز جزو طبیعت هستیم و دوباره تمام این نابودی ها به خودمان برمی گردد.

درست است که باید در لحظه زندگی کنیم اما چرا داریم لحظه های آینده را از بین می بریم.

آنوقت فردا روزی که فرزندمان پرسید پروانه چیست؟ یا فلان حیوان چه شکلی است باید تنها به عکسی بسنده کنیم و با حسرت بگوییم : عزیزم این ها دیگر وجود ندارند و کاملا از بین رفته اند.

بعد دیگر نمی توانیم بگوییم من نوعی باعث و بانی این نابودی بودم.

فکر کن اگر بگویی او چقدر ناراحت می شود. از اینکه تمام چیز ها را برای خودمان خواستیم و به نسل هایی که قرار است بعد ها در این جهان زندگی کنند، فکر نکردیم.

زندانی افکار یک سری آدم زورگو شدیم که هر چه می گویند باید انجام دهیم.

ما به کودکانمان ظلم می کنیم.کودکی که هنوز نیامده و هستی در او تجلی نیافته اما قطعا روزی می آید و شاکی تر از همه ی ما به زمینی که نابود شده می نگرد. فکر می کند قبل از او اینجا چه شکلی بوده اما هر چه توضیح بدهیم درک درستی ندارد و فقط عکس ها گواه یک سری چیز ها می شوند.

اگر به بعضی ها بگویی فلان کار را نکن، کم مصرف کن و… می گویند دلت خوشه. ما داریم نابود میشیم دیگه اینارو هم استفاده نکنیم و به فکر آدمی که نیومده باشیم. ولش کن بابا…

ما هم نگفتیم استفاده نکن. گفتیم اسراف نکن و بزار یک چیزی برای نسل بعد هم بمونه.

خب کسی که حرف حالی اش نیست هزاری از این جور حرف ها بزنی مگر تاثیری دارد؟!

نه،پس با این آدم ها حرف نزنی و سرت را درد نیاوری بهتر است.

کاش آن روز ها نرسد که حتی جنگل ها هم از بین رفته اند و چینی ها دارند جنگلی با سازه های خاص درست می کنند تا جای جنگل های از دست رفته را بگیرد اما آن روح سبز و امیدبخش چه؟

فناوری خیلی خوب است اما لبخند ها را کمرنگ می کند و امید ها را می خشکاند. باشد که از واقعیت ها به نحو احسن استفاده کنیم و مراقبشان باشیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *