با سرِ نخ تا ته نخ

تا وقتی سرنخ ها را پیدا نکنی به ته نخ نخواهی رسید.

در زندگی ات دنبال سرنخ های ناب و جذاب بگرد. حتما می گویی پیدا کردن سرنخ همیشه برای پیدا کردن قاتل ها بوده است درست شبیه فیلم ها اما من می گویم: ما در تمام زندگی باید حواسمان باشد تا سرِ نخ را ول نکنیم چون گم کردن آن یک مکافاتی دارد که نگو. یک زمان هایی در زندگی سرگرم چیر های فرعی و تجملی می شوی و هدفت را در این مسیر فراموش می کنی.

بعد از مدتی که از آن مسیر فرعی خسته می شوی به خاطر می آوری که تو اصلا دنبال چیز دیگری بودی اما ظواهر تو را سمت خود کشاندند و حواست را پرت کردند . سرنخ گم می شود و تو پریشان و درمانده دنبالش می گردی. وقتی تلاش هایت بی ثمر ماند، مجبور می شوی نخ را از یک جایی ببری تا دوباره شروع کنی.

درست زمانی که ما هدفمان را از یاد می بریم. شروع مجدد یعنی تمام تلاش های گذشته بی فایده بوده و همین اشتباه باعث شده از تو به تمرین و تلاش بپردازیم و مسیر آمده را از نو آغاز کنیم.

از این پس با این تجربه در فراموش نخواهیم کرد و سرِ نخ را محکم در دستان مان نگه خواهیم داشت. حتی اگر در شادی یا غمی عمیق غرق شویم باز هم محکم نگهش می داریم. دستمان عرق می کند اما نگه داشتنش برایمان چون جان در بدن مهم و حیاتی ست.

مرگ رویا ها و اهداف زمانی آغاز می شود که در نیمه ی مسیر چیزی حواسمان را کاملا از ماجرا پرت کند. ما درست زمانی می توانیم به ته نخ برسیم که سرش را داشته باشیم و آن را گم نکنیم. البته که اهداف هیچوقت ته ندارد.

وقتی به یک هدف رسیدیم سریع دوباره برای هدف بعدی برنامه می ریزیم و فروتنانه و شجاعانه در دل اهداف گام می نهیم. لباسی متفاوت با بقیه به تن می کنیم زیرا راهمان از آنکه هیچ هدفی برای خودش در نظر نگرفته، جداست.

هر آدمی باید در زندگی حداقل یک هدف را دنبال کند تا همچنان زندگی برایش معنابخش باشد.

عیبی ندارد اگر روزی نخ ات در میانه ی مشکلات و سختی ها ناگهان ار دستت رها شد باز هم از نو آغاز کن که تو قطعا لایق آنچه هستی که برایش تلاش می کنی.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *