بینایی

شما نمی دانید و نمی توانید بدانید که چشم داشتن توی دنیایی که همه کورند چه معنی دارد.

کتاب کوری/ژوزه ساراماگو

روی زیرپایی غلت می زدم و تازه از خواب بیدار شده بودم.تلفن زنگ خورد. سریع از جایم بلند شدم و گوشی

را برداشتم. سلام که کردم صدای کسی که آنطرف خط بود را شناختم. می خواست جای دیگری تماس بگیرد

اما اشتباهی شماره ی خانه ی ما را گرفته بود.

عذرخواهی کرد و می خواست قطع کند. گفتم: زن عمو شناختی؟

نشناخته بود و من خودم را معرفی کردم. بعد که متوجه شد گفت:می خواستم خونه ی همسایه زنگ بزنم.

از دفترچه تلفن داشتم شماره می گرفتم، چشمم خوب نمی دید. عددا رو جا به جا زدم. بعدش احوال پرسی و

معذرت خواهی که زنگ زده و مرا بیدار کرده است ولی من گفتم که بیدار بودم.

زن عمو بخاطر دیابت سوی چشمانش کم شده است و حتی با عینک هم واضح نمی بیند.

چند وقت پیش شنیده بودم که غصه اش این بود که نمی تواند حتی قرآن هم بخواند. اگر زیاد هم به چشمش

فشار بیاورد اصلا خوب نیست و همینقدر بینایی که دارد کمتر می شود.

هر دفعه به چشم پزشکی می رود و پزشک برایش دارویی در چشم تزریق می کند. حتی زالو درمانی هم کرده بود

و دور چشمانش زالو گذاشته بودند. زالو هم تاثیر فوق العاده ای دارد و ممکن است کمی شفافیت را به چشم برگرداند.

این همه نوشتم تا بگویم برای اینکه چشمان سالم و بینایی داری خدا را شکر می کنی؟

شاید ما آدم ها حواسمان نباشد که چقدر نعمت خدا به ما داده است. همین چشم ها اگر نبودند دیگر هیچ چیز

در این دنیا نمی دیدیم و چقدر همه جا کدر و تاریک می شد. باید در یک تاریکی ممتد و بی نهایت زندگی می کردیم.

کسی را در نظر بگیر که وقتی به دنیا می آید نابینا است. چه تصوری از دنیا و تمام چیز هایش دارد؟

من فکر می کنم او فقط تونلی تاریک را می بیند که ته ندارد اما می گوید کسانی که نابینا هستند از لحاظ دیگری

قوی می شوند. اینکه برای زندگی کردن به هر حسی چنگ می زنیم و تلاش می کنیم تا قوی شویم چقدر جالب است.

اما کسی که می بیند و بعد از سال ها بینایی اش را از دست می دهد. او چه حسی می تواند داشته باشد؟

نمی خواهم این دو نفر را با هم مقایسه کنم زیرا اصلا جای مقایسع نیست و هر کدام سختی خاص خودش را دارد.

ولی کسی که جهان را دیده جور دیگری برایش سخت می شود. ناگهان تاریکی تمام وجودش را در بر می گیرد.

دیگر نوری را حس نمی کند. کسی که نور را دیده و برایش همیشه الهام بخش بوده است دیگر فقط می تواند در دنیای

تاریک تصورش کند و این فوق العاده تلخ است. وای به حال ما اگر بخواهیم به چیز هایی که داریم غره شویم که تمام

این ها از آن اوست و می تواند به لحظه ای آن ها را باز پس ستاند…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *